ارزش های دیگر اسلام را نیز چون اربعین زنده کنیم

محمدحسن حائری، 15 دی 91

15 دی 1391 ساعت 15:12


دیروز اربعین بود و میلیون ها شیعه پای پیاده برای زیارت سالار شهیدان به کربلا شتافتند. منشأ عظمت و توجه به این روز شریف یکی از احادیث منقول از امام حسن عسگری علیه السلام است که از نشانه های شیعیان اهل بیت علیهم السلام را زیارت امام حسین علیه السلام در روز اربعین می شمارد. به همین خاطر مراسم چهلم مختص به امام حسین علیه السلام است و برای سایر بزرگان دین وارد نشده است. این توجه و فرمانبرداری از اهل بیت علیهم السلام بسیار مغتنم بوده و ترویج آن تقویت یک سنت استحبابی است که جای تقدیر دارد. نکاتی در این ارتباط قابل ذکر است:

1- چگونه است که روایت امام حسن عسگری علیه السلام که بیش از مستحب بودن زیارت امام حسین علیه السلام در روز اربعین از آن فهم نمی شود این همه مورد اهتمام قرار می گیرد ولی سیره معصومان یا روایات قطعی که بر وجوب، حرمت یا حق خاصی دلالت دارد مورد توجه و ترویج رسانه ملی و مسئولین امر قرار نمی گیرد!
برخورد گزینشی با روایات اهل بیت و کم توجهی به اوامر معصوم در امور دیگر نه تنها نجات بخش نیست بلکه موجب غرور و غفلت ما و آزردگی امامان معصوم می شود. اهل کوفه نیز با زیارت و اکرام اهل بیت مشکلی نداشتند چنان که با طومارهایی سرشار از اعزاز و اکرام امام را به کوفه دعوت نمودند اما آنجا که اطاعت ولی خدا و تبعیت از سیره با دنیای ایشان یار نبود امام را تنها گذاشتند.

2- از جمله حقوق و تکالیفی که مظلوم واقع شده حق نصیحت، سئوال و نقد حاکم اسلامی است. سیره پیامبر اسلام و مولا علی ابن ابیطالب علیهماالسلام که فرصت تشکیل حکومت و ارائه اسوه و الگوی حکومتداری اسلامی یافتند بر تحمل مخالفان، سعه صدر و گوش دادن به نقد و حتی تشویق منتقدان است. در نامه حضرت امیر به مالک اشتر می خوانیم: «ثم لیکن آثرهم عندک اقولهم بمر الحق لک...»، نزدیک ترین افراد را به خود کسانی قرار ده که حق تلخ را رساتر با تو در میان می گذارند. در خطبه سی و چهارم نهج البلاغه نیز می خوانیم: «اما حقی علیکم فالوفاء فی البیعه و النصیحه فی المشهد و المغیب...»، و اما حق من بر شما وفادارماندنتان در بیعت و نصیحت و خیرخواهی من در نهان و آشکار است. مراجعه به کلمات متعدد امیرمومنان و دیگر معصومان علیهم السلام این امر را ثابت می نماید که سیره ایشان بر شنیدن نقد و سوال و تشویق مردم بر این امر بوده است. سوالی که مطرح می شود این است که چرا همان گونه که برای زیارت مردم در اربعین، حاکمیت اسلامی بسترسازی می کند نسبت به امکان سوال از حاکم اسلامی و شنیدن پاسخ بسترسازی لازم نمی شود.

چرا باید سوالات حول عملکرد رهبریِ جامعه ی اسلامی در جلسات خانوادگی یا مخفی که امکان گرفتن جواب و روشنگری نیست مطرح شود؟ چرا بستر لازم توسط نهادهای مسئول جهت بیان سؤالات مردم در مطبوعات و صدا و سیما در زمینه ی نقد و ارزیابی عملکرد نهاد رهبری ساخته نمی شود؟ نباید رفتار ما در بحث رابطه بین مردم و حاکمیت حاکی از شیوه ای غیر از سیره و روش حکومت داری معصوم اگرچه در بخش خاصی از حکومت داری باشد.

3- ازایجاد فضای خاص که در آن فضا نقد و سوال از رهبری خلاف شان ایشان محسوب شود چه کسانی سود می برند؟ آنکه بیش از همه مظلوم واقع می شود خود رهبر انقلاب است. شاید در ابتدای امر به ذهن متبادر شود که مشاوران و تصمیم سازان همکار ایشان در گفت و شنود صریح بین مردم و حاکم نتوانند پاسخگوی برخی تصمیم های خود باشند. اما در دراز مدت این امر به بهبود تصمیم گیری های کلان کشور که در حیطه اختیارات رهبری است منجر می گردد.

4- امید می رود با توجه به شجاعتی که در رهبر انقلاب سراغ داریم ایشان خود به مقابله با بدعت قدسی نمودن جایگاه رهبری بپردازند و با ایجاد فضای آرام که بتوان در آن فضا گفت و گویی جدی و سازنده را سامان داد و اذهان آحاد مردم و جوانان را در رابطه با تصمیم های گذشته و حال بیش از پیش همراه کرد.

5- از سنن و واجباتی که متاسفانه برخی ابعاد آن در جامعه کمتر مورد توجه است برپایی قسط و عدل توسط حاکم به دست خود مردم است. خداوند در آیه 25 سوره حدید می فرماید: «به راستی ما پیامبران خویش را با دلایل آشکار فرستادیم و با آنان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به قسط و عدل نمایند.»

برجسته ترین وجه عدالت، وجه حقوقی آن است که بقیه انواع عدالت بدون آن برپا نخواهد شد. وقتی اولین زن سارق در اسلام به دادگاه کشانده شد پیامبر اسلام حکم به قطع دست فرمود. آن زن فاطمه فرزند بنی اسد مخزومی از بزرگان قریش بود. به احترام پدر این سارق، قریش نزد پیامبر آمدند که به احترام قدرت و نفوذ بنی مخزوم، از مجازات درگذرند. پیامبر چنان غضبناک شدند که صورتشان سرخ شد و فرمودند: «جوامع گذشته به خاطر آنکه درآنها صاحبان قدرت و حشمت از مجازات معاف شده و افراد بی کس و بی نشان مجازات می شدند سقوط کرد و منقرض شد.»
این حق واجب و مسلم  را حکومت دینی باید برقرار سازد. در سال های اخیر قوه قضاییه در برخورد با برخی صاحبان قدرت و ثروت تلاش های خوبی در تعقیب و مجازات آنان به خرج داده است. مانند رسیدگی جدی به پرونده فساد 3000 میلیاردی و یا محاکمه فائزه و مهدی هاشمی. ولی متاسفانه پرونده صاحب منصبانی مانند محمد رضا رحیمی و سعید مرتضوی به درستی رسیدگی نمی شود. آیا نمی ترسیم این تبعیض ها به رویه و سنت فاسدی تبدیل شده و خدای ناکرده به سقوط جامعه اسلامی منجر شود؟!

مرتبط: ضرورت تاسيس جايگاه سخنگو در بيت رهبري


کد مطلب: 175059

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcenn8zojh8f7i.b9bj.html?175059

الف
  http://alef.ir