آقایان جنتی و ایوبی! برجام سینمایی این بود؟!/وقتی مردم از داوران جشنواره، ارزش هنری «بادیگارد» حاتمی کیا را بهتر فهمیدند

احسان رستگار، 21 بهمن 94

21 بهمن 1394 ساعت 18:39



جفای به سینمای ابراهیم هم چنان ادامه دارد...

بهترین کارگردانی... خبر از بادیگارد نیست. بهترین فیلم نامه... باز هم خبری از بادیگارد نیست. بهترین فیلم... حتما خبری از بادیگارد نیست.
حتی مخالفان بادیگارد ابراهیم حاتمی کیا مانند مسعود فراستی هم این تصمیم هیات داوران را ناباورانه و غیرحرفه ای می دانند.
شاید داستان از دو سال پیش شروع شد. آن جا که پیش از شروع جشنواره گفته بودند و قرار بود به فیلم «چ» حاتمی کیا جایزه ی ویزه ی ریاست جمهوری اهدا شود. از آن جا که بعد از نمایش چ در سالن های مردمی و کاخ جشنواره، فیلم با بلند شدن عصای خمینی تمام شد و برخی دلخور شدند. و نه تنها جایزه ی ویزه ی ریاست جمهوری بلکه جوایز متداول جشنواره نیز به چ تعلق نگرفت.
و حاتمی کیا انتقاد کرد. آن چنان انتقاد کرد که برخی گمان کردند که او مخالف روحانی است. و این قدر انتقاد کرد که برای روشن گری مجبور شد اعلام کند که در سال 92 به روحانی رای داده ولی اکنون این انتقادات را روا می داند.
ابراهیم شد کارگردان مطلوب جریان فرهنگی انقلاب؛ هم روی پرده و هم پشت پرده اش را دوست داشتند. مردمی که در چارچوب های خاص فرهنگی و سیاسی نبودند هم شیفته ی چ شده بودند. چ را همه دوست داشتند؛ به همین سادگی. ولی هیات داوران چ را دوست نداشتند.
دو سال گذشت. همه منتظر بودند تا فیلم جدید ابراهیم را ببینند. اما انگار برخی اصلا مشتاق نبودند. فیلم در سالن های مردمی و کاخ جشنواره به نمایش درآمد. عجب فیلم خوش ساختی بود! همه راضی بودند. البته طبق معمول اقلیتی شاکی بودند. می گفتند ابراهیم فیلم ساز حاکمیت است. انگار نه انگار که این جا جشنواره ی فجر است و این سینما هم سینمای جمهوری اسلامی ایران. نماینده ی حاکمیت را توهین می دانند و این توهین را نثار بادیگارد و سازنده اش می کنند.
آن برخی می گویند او و بادیگاردش مدیون سینمای نفتی اند. بعضی از دیگر برخی ها می گویند «این چیه ساخته؟‍! یعنی چی شهید رجایی تو فیلم بود‍؟ حاتمی کیا عشق رجاییه؟ خوشم نیومد.»
 شبه روشنفکرند و ادعایشان این است که فیلم را باید به عنوان فیلم دید و نباید تفسیر سیاسی را بر تفسیر سینمایی اثر غالب کرد، ولی خود پیش از همه غالب می کنند. انگار نمایش چند ثانیه ای شهید رجایی در یک صحنه ذنب لاییغفری بوده که ابراهیم مرتکب شده. اگر بنی صدر را نشان می داد احتمالا آن برخی راضی می شدند.
فهم تماشای بادیگارد را ندارند. حاج حیدر را درست فهم و درک نکرده اند. نمی توانند یک محافظ جان بر کف را درست تصور کنند. نمی توانند از دریچه ی حاج حیدر به دنیا نگاه کنند. درک نمی کنند که برای حاج حیدر فقط نظام مهم است. اشخاص مهم نیستند. اگر هم کسی برای حاج حیدر مهم باشد، به واسطه ی خدمت به کشور مهم است و عزیز. حاج حیدر شعار نمی دهد؛ جانش را می دهد. و حاج حیدر را دوست ندارند. حاج حیدر را نمی خواهند آن برخی؛ اتفاقا بادیگارد می خواهند. به نظر جیمز باند را به حاج حیدر ترجیح می دهند.
کسی حق اعتراض ندارد. اعتراض کنی می گویند «به هر حال سلیقه ی هیات داوران همین بوده و هر کسی سلیقه ای دارد.» راست می گویند. از حاتمی کیا خیلی خوششان نمی آید. سلیقه شان این است دیگر. به تعبیر عامیانه «با سبک فیلم های ابراهیم حال نمی کنند». بادیگارد شعاری است چون نه مردم و جامعه را کثیف نشان داده و نه بیانیه ای است علیه نظام. پس خیلی فیلم قابل قبولی نیست. بادیگارد امروز را روایت می کند. پس نباید به آن توجه شود. حتی با فیلم قوی و دوست داشتنی «ایستاده در غبار» هم مشکلی ندارند. نامزدش می کنند. حقش هم هست. اما ایستاده در غبار از گذشته می گوید؛ آن برخی با روایت حال مشکل دارند.
گناه بادیگارد این است که بیش از حد فیلم است؛ بادیگارد گناه کار است. حاتمی کیا نباید بادیگارد بسازد؛ چون با تماشایش همه یاد مفهوم واقعی و متعارف «فیلم» می افتند. فیلم به معنای یک اثر سرگرم کننده ی دیدنی و شنیدنی که روی پرده ی نقره ای سینما هویت می یابد. داد فراستی هم در می آید. این قدر اعتراض می کند به رای هیات داوران که کسی فکر نکند فراستی با نظر هیات داوران موافق است.
بادیگارد نباید دیده شود. فیلمی باید دیده شود که از همین الان دورخیز کرده برای درو کردن جشنواره های ضد ایرانی.
اصلا حرف حاج حیدر را نمی فهمند؛ نمی فهمند که از چه شکاف ایدیولوژیکی می نالد. اصلا برایشان مهم نیست که حاج حیدر از نبود اخلاص در دهه ی نود می گوید. اصلا این حرف ها برایشان مهم نیست. این ها را شعار می دانند. عادت کرده اند قیاس به نفس کنند و فکر کنند زیادی خوب بودن دروغ است. زیادی پلید بودن کاملا بلااشکال است ولی روایت زندگی شخصیت هایی مانند حاج حیدر گناهی نابخشودنی است چون او را باور نمی کنند آن برخی.
ابراهیم تصویرش را با حاج قاسم سلیمانی منتشر کرد که حاج قاسم دارد انگشتری عقیق در انگشت کوچک دست راستش می کند در صفحه ی اینستاگرامش منتشر می کند و می نویسد:
«ارزشمندتر از همه جایزه های سینمایی این روزها»
همین هاست که ابراهیم را محبوب آن برخی نکرده. ابراهیم صریحا می گوید به عشق حاج قاسم، گریم حاج حیدر را شبیه او به سرانجام رسانده است.
می خواهند بگویند که حاتمی کیا دوره اش گذشته، می خواهند بگویند قهرمان داشتن در سینمای امروز جرم است ولی گفتن از خیانت های ضربدری و از چرک نمایی های مهوع و از تجاوزهای پی در پی هیچ ایرادی ندارد. حاج حیدر را فانتزی می دانند ولی وارد شدن اژدها را واقعی.
حاج حیدر دوره اش تمام نشده. حاتمی کیا هنوز باید هزینه بدهد. هزینه ی سینمای قهرمان محور جذاب خوش ساخت را باید بپردازد.
حاتمی کیا رکورددار دریافت سیمرغ را دارد. او اکنون خودش سیمرغ متولد می کند.
 

پیشنهاد:

شاید تنها راه مهار تحمیل سلایق سیاسی به سینما در هیات داوران جشنواره ی فجر، این باشد که مانند بسیاری از جشنواره های معتبر خارجی هم چون اسکار، منتقدان و اهالی سینما ه مهم رای دادن داشته باشند. خیلی خنده دار است که مردم عادی و مخاطبین عام حق رای دادن دارند و سرنوشت یک سیمرغ به نام «سیمرغ مردمی» را رقم می زنند ولی منتقدان، خبرنگاران و اهالی سینما حق رای دادن ندارند. معقول این است که آن هایی که کارت ده روزه ی ورود به کاخ جشنواره را در ایام جشنواره دارند، بتوانند در انتخاب لااقل جوایز تالیفی مانند بهترین فیلم نامه، بهترین کارگردانی و بهترین فیلم نظر دهند و رایشان با ضرایبی مشخص و منطقی موثر واقع شود.
 

برجام سینمایی، ایوبی، جنتی و جایزه نگرفتن حاتمی کیا!

يكشنبه ی گذشته در مراسم افتتاحيه ي سي و چهارمين جشنواره ي فيلم فجر، از قول وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي و معاون سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، نكاتي بيان شد كه خيلي سينمايي نبودند.
 
علي جنتی در اين مراسم گفت:
"از جناب آقای ایوبی می‌خواهم که باتوجه به اجرایی شدن برجام؛ کمیته سینمای ایران بعد از پسابرجام را تشکیل بدهد و در بخش بین‌الملل یک وحدتی برسیم و از فعالیت جزیره‌ای در حوزه بین‌الملل خودداری کنیم."
 
ایوبی با اعلام اینکه در دو سال گذشته با نهادهای مختلف صحبت کرده است، گفت: در دو سال گذشته با دستگاه‌های مختلفی جلساتی برگزار کردیم که به‌قول آقای جنتی وزیر ارشاد، گفت‌وگوها مدل برجامی
داشت که البته جواب هم داد .

همه از ابراهیم دلخورند. مسئولان جشنواره هم دلخورند که این گونه علیه فرش قرمز مصاحبه کرد و شرکت در آن را برای خود حرام دانست. این ها همه ی گناه های حاتمی کیاست.

حال سوال این است که آیا منظور آقایان جنتی و ایوبی از برجام سینمایی، این بود که به فیلمی که علیه ترورهای دانشمندان هسته ای و علیه ترورهای مقامات ساخته شده بود، بی توجهی شود؟! اگر معنای برجام سینمایی این است، بهتر است هرچه سریع تر، آقایان جنتی و ایوبی پشت درهای بسته با هم به توافق برسند و هنوز برجام سینمایی باز نشده، پرونده ی آن را ببندند، چون به نظر رفتاری که قرار است در برجام سینمایی با حاتمی کیاها شود از رفتاری که در برجام سیاسی با آمریکا می شد، نامهربانانه باشد.


کد مطلب: 331000

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdce7z8x7jh8x7i.b9bj.html?331000

الف
  http://alef.ir