پاسخ سردبيري الف به مدير بخش فارسي صداي آمريكا

18 فروردين 1389 ساعت 16:55


بخش تحلیلی الف
در روزهاي پاياني سال گذشته نوشته‌اي به قلم آلكس بليدا، مدير شبكه خبري فارسی صداي آمريكا در پاسخ به «نامه سردبيران 6 سايت خبري ايران خطاب به سردبيران سايت‌هاي خبري آمريكايي» در اينترنت منتشر شد. درباره نوشته مدير شبكه فارسي صداي آمريكا، تذكر چند نكته ضروري است:
1 – نام سردبير صداي آمريكا در فهرست گيرندگان نامه سردبير 6 سايت خبري ايراني آورده نشد چرا كه صداي آمريكا به عنوان «رسانه رسمي دولت ايالات متحده» است، كشوري كه در 60 سال گذشته تجاوزات و ظلم‌هاي متعددي در حق ايران مرتكب شده، دولت محمد مصدق را با كودتا سرنگون كرده، از رژيم شاه در سركوبي نهضت اسلامي مردم ايران حمايت كرده، به صدام در تجاوز و جنايت عليه ملت ايران كمك كرده، مستقيما به خاك و منافع ملي ايران تجاوز كرده و با تحريم‌هاي ظالمانه، بر كشور و هموطنان ما فشار آورده و مي‌آورد. به دليل اين پرونده سياه دولت آمريكا، سردبيران سايت‌هاي خبري ايران سردبير صداي آمريكا را در حدي نديدند كه مخاطب نامه‌شان باشد به ويژه آنكه صداي آمريكا، تروريست جنايتكار، ريگي را قهرمان ملي ايران معرفي و در جريان آشوبهاي سال گذشته، از آشوبگران و قانون‌شكنان حمايت مي‌كرد.
2 – لحن آقاي بليدا سرشار از غرور و تكبر است. ايشان بدون اينكه به سوالات مطرح شده در نامه 6 سردبير ايراني از همكاران آمريكايي خود پاسخ دهد، سردبيران ايراني را متهم مي‌كند به پيشنهاد مقامات دولت اين نامه را نوشته‌اند و بعد از سردبيران ايراني سه سوال مطرح مي‌كند و خودش از طرف آنها به سوالاتش جواب مي‌دهد!
اين همه تكبر، هر ايراني را به اين فكر مي‌اندازد كه چرا طي 30 سال گذشته همه تلاشها براي بهبود روابط ايران و آمريكا نافرجام مانده است. اگر قرار باشد طرف آمريكايي از موضع تكبر و تحقير طرف مقابل، با ايران وارد مذاكره و رابطه شود ، طبيعي است كه هيچ ايراني با غيرتي تن به اين رابطه نمي‌دهد. به آقاي بليدا و روسايش حق مي دهيم كه نتوانند «غرور ملي ايراني» را كه به ما اجازه نمي‌دهد تكبر آمريكايي ها را تحمل كنيم، درك كنند. بالاخره ايشان در كشوري زندگي مي‌كند كه حداكثر 400 سال تمدن دارد و درك احساسات ملتي با هزاران سال تمدن براي ايشان دشوار و شايد غيرممكن است.

3 – آقاي بليدا نوشته است: «جالب است كه هيچ يك از اين سايتها توسط مقامهاي ايراني بسته نشده است ... به سادگي مي‌توان تصور كرد مقامهاي دولت ايران سردبيران را احضار كرده و به آنها پيشنهاد كرده باشد كه به نفع آنهاست چنين نامه اي خطاب به رسانه‌هاي غربي بنويسند... ».

محض اطلاع مدير شبكه خبري فارسي صداي آمريكا يادآوري مي‌كنيم:

اولا از شش سايت ارسال كننده نامه يادشده، سايتهاي تابناك و الف سابقه تعطيلي توسط دستگاه‌هاي حكومتي را دارند.

ثانيا نامه ياد شده به ابتكار شخصي و قلم سردبير الف نوشته و سردبيران 5 سايت ديگر آنرا امضا و تاييد كرده‌اند.

ثالثا روابط پايگاه تحليلي خبري الف با دولت ايران در هفته‌هاي اخير در موضوع سياستهاي اقتصادي و مفاسد اقتصادي دانه درشت‌ها چنان تيره شده است كه اگر مقامات دولت ايران مي‌توانستند، در تعطيل كردن الف درنگ نمي‌كردند، همچنانكه حداقل دوبار به اين كار اقدام كرده اند، اما «قانون» دست آنها را بسته است.

ما افتخار مي‌كنيم كه در «چارچوب قانون»، سياست‌هاي دولت را زير سوال ببريم و درباره مفاسد اقتصادي دانه درشت ها در صريح‌ترين لحن ممكن تذكر دهيم.

ما افتخار مي‌كنيم كه بر اثر پيگيري رسانه‌اي ما و همكارانمان در سال 1387 وزير كشور (قدرتمندترين عضو كابينه بعد از رييس جمهور و معاون اول) به استيضاح كشيده و عزل شد.

ما افتخار مي‌كنيم كه براي اعتلاي كشورمان از هيچ انتقادي از دستگاه هاي حكومتي «در چارچوب قانون» دريغ نداريم.

4 – آقاي الكس بليدا با يادآوري تعطيلي برخي رسانه‌ها در ايران نوشته‌اند: «بسياري از ژورناليست‌هاي ايراني ترجيح داده‌اند كشورشان را ترك كنند. من آنها رامي‌ستايم كه براي باقي ماندن بر اصول حرفه‌اي شان به اين فداكاري دست زده‌اند».

محض اطلاع مدير بخش فارسي صداي آمريكا يادآوري مي‌شود: «ايراني واقعي» حتي اگر از هموطنش ظلم و بي‌عدالتي ببيند، از خارجي عليه هموطن اش كمك نمي‌گيرد. آن هم از دشمن ديرينه و جنايتكار ملت ايران. فراموش نمي‌كنيم دستهاي دولت آمريكا و روساي آقاي بليدا به خون 290 نفر از مسافران ايرباس در خليج فارس و هزاران تن ديگر به طور غيرمستقيم توسط ارتش صدام آلوده است. روزنامه نگاراني كه به اين دشمن جنايتكار پناه برده‌اند و به او كمك مي‌كنند، «خون و غيرت ايراني» در رگهايشان جريان ندارد.

5 – آقاي بليدا بدون اينكه جواب سوال‌هاي 6 سردبير ايراني را بدهند، سه سوال از ما پرسيده‌اند و خودشان از طرف ما جوابهاي آنرا داده‌اند.

محض اطلاع مخاطبان نوشته ايشان جواب واقعي نويسنده نامه به سوالات ايشان چنين است.

سوال يك – آيا رسانه‌هاي داخلي ايران آزاد و قادرند گزارش‌هاي عيني، دقيق و جامع درباره رويدادهاي كشور منتشر كنند؟

پاسخ سردبير الف: بستگي به توان حرفه‌اي و امكاناتشان دارد. در بسياري از موارد و در چارچوب قانون، بله.
سوال دو – آيا ژورناليست‌هاي غربي اجازه دارند بعد از حضور در ايران آزادانه و بدون محدوديت حركت كنند؟

پاسخ سردبير الف: اگر قانون شكني نكنند، پاسخ مثبت است. البته سوابق متعددي از قانون‌شكني خبرنگاران و فعاليت جاسوسان غربي در پوشش خبرنگار در ايران وجود دارد كه اين سوابق، طبعا حكومت ايران را نسبت به حضور خبرنگاران غربي درايران به شدت بدبين كرده است.
سوال سه– آيا مقامهاي ايراني به شهروندان اجازه همكاري با رسانه‌هاي غربي يا اجازه دسترسي به منابع خبري و تصويري غربي مي‌دهند؟

پاسخ سردبير الف: قسمت اول سوال :در چارچوب قانون، بلي. كاركنان و تصويربرداران برخي خبرگزاري‌ها و شبكه‌هاي تلويزيوني غربي در ايران اغلب ايراني هستند. قسمت دوم سوال هم اگر منابع خبري و تصويري غربي منافاتي با قانون ايران نداشته باشد، دسترسي به آنها آزاد است، همانطور كه هزاران سايت خبري غربي در ايران ديده و خوانده مي‌شود. البته سوء استفاده برخي رسانه‌هاي خبري غربي از اين آزادي باعث شده حكومت ايران به صداقت برخي از آنها بسيار بدبين شود و دسترسي به آنها را در ايران محدود كند.
6 – حال كه مدير شبكه خبري صداي آمريكا از سردبيران سايت‌هاي ايراني سوالاتي پرسيده‌اند خوب است خودشان هم به چند سوال پاسخ دهند. البته ما مثل ايشان بي‌نزاكت نيستيم كه خودمان از طرف مخاطب، جواب دهيم:

سوال يك – آيا آقاي بليدا و همكارانشان مي‌توانند خبري خلاف منافع ملي اسرائيل منتشر كنند؟

سوال دو – روزي كه هيات حاكمه آمريكا پيگيري پرونده حملات 11 سپتامبر را به شكلي بي‌نتيجه و ناتمام، مختومه اعلام كرد، كدام روزنامه‌‌نگار آمريكايي به اين تصميم اعتراض كرد؟ نتيجه اعتراض احتمالي چه شد؟ پاسخ دولت آمريكا به افشاگري‌هاي فيلم 9.11(ساخته مايكل مور) چه بود؟

سوال سه – آيا هيچ روزنامه‌نگاري در غرب مي‌تواند صحت واقعه هلوكاست را زير سوال ببرد و مستنداتي براي انكار آن ارايه كند؟
سوال چهار – آيا خبرنگاران ايراني اجازه دارند وارد خاك آمريكا شوند و آزادانه «آنچه واقعيت هاي جامعه آمريكا مي دانند»را به اطلاع مخاطبان خود برسانند؟

سوال پنج – طي تابستان و پاييز گذشته تلويزيون فارسي صداي آمريكا صدها مرتبه تصوير خانمي با نام «ترانه موسوي»را نمايش داد و داستان دستگيري، تجاوز به وي سوزاندن و رها كردن جسدش را تكرار كرد. آيا آقاي بليدا مي توانند بگويند «منبع اين خبر» صداي آمريكا چه بود؟ آيا صداي آمريكا مي‌تواند حتي يك عكس ديگر، يك سند هويتي، نشاني مدرسه ، كار ، منزل، همسايه، همشاگردي ،‌همكار، خانواده، اقوام و... از اين شخص ارايه كند؟

سوال شش – چرا صداي آمريكا اخبار آشوبهاي تابستان گذشته تهران را بزرگنمايي كرد و بينندگان خود را صريحا يا تلويحا به آتش زدن اموال عمومي و ايجاد ناامني و قانون شكني تحريك كرد؟ آيا اين كارها فعاليت‌هاي رسانه‌اي است؟

سوال هفت – چرا شبكه خبري فارسي صداي آمريكا در مصاحبه با عبدالمالك ريگي ، وي را رهبر «جنبش مقاومت ملي ايرانيان» معرفي و علنا تريبون اين تروريست جاني شد؟




مرتبط:
واکنش مدیر VOA به نامه 6 سایت ایرانی





نامه سردبیران شش سایت خبری ایران به رسانه های غربی






کد مطلب: 67713

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcds509.yt05f6a22y.html?67713

الف
  http://alef.ir