ایران و رنج بزرگ سوءمدیریت

بخش تعاملی الف - سجّاد رحیمی مَدیسه*

1 مرداد 1396 ساعت 10:38




هر زمان به زادگاهم اهواز و خوزستان می روم و بوی فاضلاب و آلودگی هوا (حتی در عید نوروز) به مشامم می رسد، نگاهی به شعله های افروز نفت و گاز می اندازم و در دل می گویم: به راستی حق این مردم شریف که هزاران شهید تقدیم این کشور کردند، این است؟ و از خود می پرسم: چرا وزارت نفت در این استان مستقر نیست؟
و در بعد کلان تر: اگر هر وزارتخانه در یک استان مستقر شود، توسعه و امکانات در شهرها کمی بهتر و عادلانه تر تقسیم نمی شود؟ آیا رونق و شغل با تقسیم هزاران رفت و آمد به این وزارتخانه ها در استان های مختلف پدیدار نمی گردد؟

باید به آینده امیدوار باشیم و همه در کنار هم برای رفع مشکلات تلاش کنیم و در عین حال دقت نماییم که با حرف و شعاردرمانی، مسائل نه تنها حل نخواهد شد که سبب آسیب های فراوان به جامعه و کشور و سرمایه های انسانی و مادی خواهد گردید.

هدف این یادداشت ها و بیان دغدغه ها نه سیاه نمایی است و نه تخریب و نه نادیده گرفتن زحمت ها. ما افتخار می کنیم که در صنعت هسته ای توانمند شده ایم. به خود می بالیم که در صنایع نانو به توسعه های بزرگی دست یافته ایم و تا همیشه به قدرت موشکی اتکا داریم؛ اما مساله اینجاست که این توسعه های علمی در زندگی یومیه مردم چقدر اثرگذار است؟ آیا مدیریت ها در عرصه های مختلف به شکلی بوده که حال عموم مردم خوب باشد و بدون استرس در یک آرامش نسبی زندگی نمایند؟

مدیریت های جزیره ای بلای جان توسعه پایدار ایران اسلامی است که در اجرا و حتی برنامه ریزی های اولیه، نه فقط با فرمایشات مقام معظم رهبری که با بسیاری از اصول قانون اساسی مغایر است. این مساله سبب شده آسیب ها و رنج توده های عظیم مردم اعم از ضعیف و حتی متوسط چنان تشدید و پررنگ شود که گلایه و نارضایتی عمومی بالایی را شاهد باشیم.

گرانی اقلام اساسی و مشغولیت ذهن مردم بعد از این همه سال چه معنایی جز بی کفایتی های مدیریتی دارد؟
هیروشیما به بمب اتم با خاک یکسان شد؛ امروز کجاست؟ پس نباید جنگ را بهانه نماییم. این پایمال کردن خون شهداست که در این انقلاب، چندین هزار مسکن خالی و املاک بی استفاده وجود داشته باشد و از طرف دیگر این همه بی خانمان و اجاره نشین؟

این دردی بزرگ است که جوانان این کشور بیکار هستند و یا امکان تشکیل زندگی را ندارند و یا اگر هم دارند، زندگی سراسر استرس و پر از رنج که اگر به طلاق قانونی یا عاطفی نینجامد، یک عمر تلخی و رنج حداقل دو انسان خواهد بود.

کشور ایران سالیان سالیان است از عدم نگاه فرآیندی و سیستمی به مدیریت های خُرد و کلان و در یک تعبیر ساده: از سوءمدیریت رنج می برد.

ساختار غیرمتخصص و نیروهای انسانی ناکارآمد، بلای جان دولت ها و حاکمیت نظام پرافتخار اسلامی بوده و هست. هدررفت منابع، عدم دلسوزی، سواستفاده های فراوان ریز و درشت و به تعبیر رسانه های رسمی کشورمان: 22 دقیقه میانگین کار مفید کارمندان دولت و ارگان های وابسته، کشور را در سرازیری قرار داده که اگر به همین فرمان ادامه داده شود، اتفاقات خوبی منتظر ایران نخواهد بود.

در مساله بی تدبیری های مدیریتی آب و اقلیم زیست محیطی ایران، مشت نمونه خروار است و چالشی واضح است: ریزگردها و آب و هوایی که برای ایرانیان آرزو و رویا شده است. یکی از دوستان که مهندس کشاورزی است و از مسائل مربوط به زمین و آب بیشتر سردرمی آورد، می گفت: "...با این درخت ها و حتی شمشادها عکس یادگاری به اندازه کافی بگیر؛ چون اگر مدیریت زمین و آب برخی ها اینطور پیش برود، نه آبی می ماند و نه درختی؛
نه سبزه ای و نه آب و هوایی..."

این صحبت ها یک واقعیت است: با ایران می خواهیم چه بکنیم؟ اصفهان را در نظر بگیریم: به گفته کارشناسان متخصص، حتی پنج تونل دیگر آب نیز به این شهر و استان کشیده شود، باز هم مشکلات حاصل از سوءمدیریت ها حل نخواهد شد.

ضعیف‌ترین بخش اصفهان زیست بوم و اکولوژی این منطقه است و تاریخ همواره این موضوع را ثابت کرده است. اصفهانی که در دوره ساسانی به پایتختی برگزیده شد خیلی زود ظرفیت پایین خود را نشان داد و پادشاهان آن دوره پایتخت را خیلی زود منتقل کردند. در دوره شاه عباس نیز که از دید یک نظامی به درستی به خاطر موقعیت استراتژیک اصفهان به پایتختی برگزیده شد بعد از ورود سپاهیان خیلی زود مشکلات آب و آذوقه بر این شهر حاکم شد و اصفهان وارد کننده غذا شد و حتی روزگاری 90 درصد جمعیت این شهر از بی آبی از بین رفتند.

اشتباهاتی مدیریتی بازهم اتفاق افتاد که یکی پس از دیگری این شهر را به سمت نابودی سوق داد. مثلاً احداث کارخانه ذوب آهن در این نقطه کار صحیح نبود و بعد از آن اشتباه پشت اشتباه؛ انتقال کارخانه فولاد مبارکه به اصفهان نیز اشتباه دیگری بود.

اصفهان یکی از مقاصد بزرگ انتقال آب سرشاخه های کارون است؛ از 6 سرشاخه کارون که کاملا انتقال یافته اند؛ 4 سرشاخه کارون به زاینده رود تزریق میشوند که باعث افزایش سطح کشاورزی غرقابی از 45 هزار هکتار گذشته به بیش از 200 هزار هکتار ؛ افزایش فضاهای سبز مصنوعی با گیاهان آب دوست و افزایش مصرف آب کارخانه های آب بر به 40 برابر پیش از انتقال آب های کارون شده است و همچنان در سال های گذشته و اخیر و حتی سال 95 کارخانه های جدید آب بر مانند بزرگترین کارخانه فولاد ریلی خاورمیانه به بهره برداری رسیده است و در سال 96 نیز کارخانه های جدید فولاد که از آب کارون در مسیر زاینده رود تغذیه میشوند در شهرهای استان اصفهان و یزد افتتاح خواهد شد.

تصمیمات غلط که باعث نابودی آب طبیعی زاینده رود و آب سرشاخه های کارون که تا کنون معادل آب زاینده رود انتقال یافته اند؛ با این همه انتقال آب مدیریت غلط مصرف آب مخصوصا در بخش کشاورزی و صنعت نابودگر منابع آب زاینده رود و کارون و نابودی مناطقی مانند گاوخونی و خوزستان شده است.

مثال اصفهان تنها نمونه و گوشه ای از نتایج مدیریت های غلطی است که دود آن به چشم یک ملت خواهد رفت. تصور نکنیم اگر در گوشه ای از کشتی نظام، انقلاب و در بعد بسیار وسیع تر: مردم؛ سوراخی ایجاد بشود؛ آسیب برای همه نیست. خیر؛ همگان آسیب می بینند چون جوامع انسانی با هم ارتباط دارند و از یکدیگر تاثیر می پذیرند؛ به عنوان مثال در همین مثال مربوط به اصفهان، مهاجرت های بی رویه به این شهر سبب شد بیکاری در این استان و شهر افزایش و مشاغل خُرد نیز با کاهش فعالیت مواجه شوند: اگر تا ده سال پیش در یک محله تا شعاع حداقل صدمتری تنها یک سوپرمارکت وجود داشت، امروز حداقل ۹ الی ۱۰ سوپرمارکت وجود دارد.

تهران را به عنوان پایتخت در نظر بگیریم: ترافیک، حاشیه نشینی، آلودگی هوا، افزایش طلاق و آسیب های اجتماعی و...چنین معضلاتی نتیجه چه هست؟ آیا جز این است که در کشوری ثروتمند با این همه منابع، سوءمدیریت های فراوان سبب توزیع غیرعادلانه ثروت ها، منابع و امکانات در یک شهر شده؟

ختم کلام اینکه کشور ما مشکل مدیریت کردن دارد. یکی از اساتید ما در سال های دانشجویی اینطور عنوان می کرد که: از طرف وزارتخانه...مامور به آموزش مدیریت استراتژیک شدیم. در زمان ارزیابی و امتحان آقایان مدیر و سرپرست، دستور آمد که: همه کمتر از ۱۷ نشوند، و استاد ما با خنده تلخی گفت: این وضعیت مدیریت ماست.

و باز هم بر سر این معضل آب به خاطر می آورم زمانی که در دوران ابتدایی درس جغرافیا داشتیم، معلممان گفت: بچه ها ریشه مشکلات آبی ما فقط سوءمدیریت در امور محیط زیست است و اگر همین طور پیش برود، آینده تلخ تری را شاهد هستیم  و امروز عملاً می بینیم آینده تلخ رقم خورد: از ریزگردها و آلودگی جانکاه خوزستان گرفته تا کمبود آب و خشکی زاینده رود و دریاچه ارومیه‌.

پس برخی کی می خواهند به خود بیایند؟ مفهوم مدیریت و خدمت به مردم و دریافت حقوق و مزایا از بیت المال به چه معناست؟ ما در انقلاب و حتی کلان تر از آن: کشوری هستیم که هزاران شهید، جانباز و آزاده تقدیم نموده است؛ اگر این ها را هم در نظر نگیریم، فردای قیامت به خداوند چه جوابی خواهیم داد؟ به تعبیر پیشوایان دینی ما آیا بهتر نیست به حساب خود برسیم پیش از آنکه به حسابمان برسند؟

*دکترای مدیریت و پژوهشگر اقتصاد مقاومتی


کد مطلب: 494594

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcco0q002bqop8.ala2.html?494594

الف
  http://alef.ir