احمدی نژاد:

آقا فرمودند مصلحت نیست، گفتم باشد، یک ثانیه هم نکشید/ خیال همه راحت شد/ بخدا اگر یک در ده میلیارد کاندیداتوری در ذهنم بود، الان آن هم نیست

بخش سیاسی الف، ۱۶ آبان ۹۵

16 آبان 1395 ساعت 13:27

محمود احمدی نژاد طی سخنانی در جمع تعدادی از دبیران شوراهای بازخوانی خط امام (ره) سراسر کشور صبح پنجشنبه (۱۳ آبان ماه) به ماجرای کناره گیری خود از انتخابات ریاست جمهوری اشاره کرد.


متن سخنان دکتر احمدی نژاد در این جلسه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

دو سه نکته را سریع می گویم که ان شاالله نماز را سر وقتش اقامه کنیم. نکته اول؛ درباره بحث های تبیینی است. در این باره با هم زیاد صحبت کردیم. اما به نظرم لازم است یادآوری بکنیم. من معتقد بودم و هستم که مهم ترین و ماندگارترین و اثر بخش ترین کار و خدمتی که در این شرایط کسی می تواند برای انقلاب انجام بدهد، بازخوانی انقلاب است. بگذارید باز کنم. اصلا یک اجتماع زمانی شکل می گیرد و پایدار می ماند که دو ویژگی در آن بوجود بیاید. اول آرمان مشترک و دوم حرکت به سمتِ آرمان. این دو را برداریم اجتماع شکل نمی گیرد. اگر هم بگیرد، پایدار نیست. اصلا انسان برای حرکت به سمتِ قله های کمال آمده هست. انسانی که آرمان و حرکت ندارد می پوسد. انرژی اش هدر می رود. فاسد می شود. البته منظور از آرمان همان آرمان حقیقی الهی ست که انسان برای آن خلق شد. جهان هم همین طور است. اگر حرکت عمومی به سمت آرمان های مشترک نداشته باشد، می پوسد. این نیست که ما تک تک آدم ها را مراقبت کنیم خوب می شود. اگر خدای نکرده در حوزه آرمان های مشترک و حرکت به سمت آن ها دچار مشکل بشویم، هر نفر به یک طرف می رود. اصلا اگر آن جا توقفی باشد دیگر دستاورد و محصولی وجود ندارد. ولو دو هزار سال طول بکشد. چون حرکت مشترک به سمت هدف مشترک الهی وجود ندارد.

برخی می گویند جامعه را متوقف کنیم. آرمان و باور مشترک می خواهیم چه کار؟ آن هایی که اینطوری فکر می کنند کارشان به آن جایی می رسد که برای تک تکِ آدم ها فکر می کنند. باید یک مامور بگذارند تا کنترلشان کنند. مگر آمریکا را نمی بینید؟ شانزده نهادِ امنیتی برای کنترل آدم ها گذاشته است. مانده فقط تعداد نفس ها را کنترل کنند. البته آن را هم غیر مستقیم می توانند. هر جا می روی ثبت است. یک آدامس میخری ثبت است! از کجا؟ چند؟ با چه کارتی خرید از کجا؟ بخش عمده اش کنترلِ جامعه است.

نکته ی دوم؛ می خواهیم حرکت کنیم و به سمتِ آرمان ها برویم. اما آرمان ها را خیلی نمی شناسیم. باز هم اتفاقی نمی افتد. آدم ها دو جور گم می شوند. یک جور که می دانند کجا می خواهند بروند، آدرسش را بلد نیستند. آقا می خواهیم برویم به پدربزرگمان سر بزنیم اما نمی دانیم از کدام طرفی برویم و کجا هست. گم می شود و می چرخد. یک موقع هست اصلا نمی داند کجا می خواهد برود. گم شده است دیگر، هرچقدر بدود اتفاقی نمی افتد. اینکه می گوییم تبیین، یعنی کجا می خواهیم برویم. باید دائم بدانیم کجا می خواهیم برویم. چگونه رفتنِ مارا کجا باید برویم تعیین می کند. معلوم است کسی که به سمتِ قله های آرمان های الهی می رود نمی تواند ظلم کند. نمی تواند خیانت کند. نمی تواند دروغ بگوید. نمی تواند وفادار نباشد. صداقت نداشته باشد. بدونِ پاکی، ایمان و حرکت کمالی نمی تواند اثرگذار باشد و به آن سمت حرکت کند.
قله های آرمانی الهی بیشتر سیر درونی انسان هاست. این اتفاق نیافتد، بیرون که خبری نیست. درجا زدن است. باید همیشه بنالیم. کارِ اصلی است. کارِ تعارفی نیست که حالا نمی شود کار دیگر کرد این کار را انجام دهیم! اصلا اینطوری نیست. اصلا همه پیامبران الهی آمدند به انسان ها بگویند کجا باید بروید. گم نشوید و خودتان را پیدا کنید. این اصول دین را ما اصلا کنار گذاشتیم. بعد هم یک تعریف ساده و خدا یکیست و پیغمبری هم بوده است و معاد و عدالت و امام را هم دو خط تعریف می کنیم. این دریای بی انتهاست. یک حرکت بینهایت است. یک سیر بی انتهاست. توحید در زندگی باید انعکاس پیدا بکند. عدالت باید در زندگی انعکاس پیدا بکند. امامت، معاد و نبوت باید انعکاس پیدا کند و الا اصول چه معنایی دارد؟

مثل اینکه ساختمان فوندانسیون ندارد، اسکلت هم ندارد، تیر هم ندارد، در و پیکر هم ندارد. حالا گوشه اش یک موزاییکش پریده! همه به همان گوشه چسبیده اند. به خدا اگر جامعه از باورها و آرمان های مشترک الهی فاصله بگیرد، فساد همه جامعه را پر می کند. می خواهید مبارزه با فساد کنید؟ این را باید درست کنید. ریشه اش را باید پیدا کنید. با سازمان و بگیر و ببند درست نمی شود. آن هم لازم است اما به شرطی که اصلش را درست کنید.

من معتقدم الان حداقل در لایه مدیریت جامعه – شما رهبری را بگذارید کنار، رهبری هزار تا حرف می زنند اما گوش نمی دهند – اما در لایه ی خواص و مدیریت جامعه، الان اصلا انسجام آرمانی، باوری و فکری وجود ندارد. حرکت واحدی هم شکل نمی گیرد. درجا زدن است. مردم هم پشت این سد متوقف نمی مانند. مشکلات از همه جا بیرون می زند. کجایش را می خواهید جمع کنید؟

ما تجربه کردیم. وقتی انقلاب شد ما از یک جامعه طاغوتی به این جامعه آمدیم. یکدفعه سوء استفاده ها، تخلفات و خودخواهی ها محو شد. چون جامعه یکدفعه یک وحدت آرمانی، باوری و حرکتی بدست آورد. نمی شود یک خط روی این بکشیم و بگوییم بیخیالِ این! نمی شود درست کرد اگر این نباشد. درست نمی شود که! چه چیزی را می خواهید درست کنید؟ بگذارید یک مثال دیگر برایتان بزنم. درباره اداره ها می گویند بازدهی کم است. پنجاه تا مشکل را می شمارند بعد می خواهند یکی یکی اینها را حل کنند. سی سال است می خواهیم این ها را حل کنیم، نمیشود! تو نظام پرداختت را عوض کن، خیلی از این ها حل می شود. گزینش می گذاریم، هیات تخلفات می گذاریم، چقدر دستگاه نظارتی داریم؟ به اندازه خود حکومت. آن اگر درست نشود این فایده ندارد. بالا سرِ هرکسی بگذاریم، باید بالا سر آن هم یکی دیگر را بگذاریم! آن آدم باید درست شود و حرکت کند در راه بیاید. این را با هیچ چیزی مقایسه نکنید.

دو سالی تبیین را با هم دنبال می کردیم. تقریبا در هر جلسه من تذکر دادم. آقا به بحث های انتخابات اصلا ورود نکنید. آنها اصلا در مقابلِ این ارزشی ندارد. اگر این نباشد با هزار بگیر و ببند و با هزار طراحی های سیاسی و با کارهایی که معمولا در دنیا انجام می شود مشکل حل نمی شود. والله ارزش های الهی زمانی محقق می شود که به باورِ مردم تبدیل بشود و همه در راهش حرکت کنند. این نیست که یک صندلی را گرفتیم، فکر کنیم همه اش را هم درست کردیم. انتخابات آمریکا را ببینید. با هر پدرسوخته بازی هست می خواهد آن صندلی را بگیرد. تو جنس رسیدنت فاسد است، چطور میخواهی اصلاح کنی؟ چطور می خواهد از دلش صلاح بیرون بیاید؟

ذات نایافته از هستی بخش
کی تواند که شود هستی بخش؟

تو تمام اخلاق را زیر پا گذاشتی بعد میخواهی بروی آنجا اخلاق منتشر کنی؟ شوخی می کنی با خودت را فریب می دهی. ما از اول هم بحث های انتخاباتی نداشتیم. حالا رهبری فرمودند، خیال همه راحت شد. چه آنهایی که می خواستند کار کنند و در دلشان دغدغه بود، چه آنهایی که پدر ما را در آوردند و وقتی می خواستیم در یک استان جلسه بگیریم، این می کشید، او تهدید می کرد، احضاریه می آورد و … آقا ول کنید بگذارید کارمان را بکنیم. راحت شدید دیگر! نگران بودید؟ باید نگران درون و هویت خودت باشی. نگران ارتباطت با خدا باشی. و الا قبل از تو انقدر در تاریخ آمدند و طغیانگری کردند اما هیچ اثری از آن ها نیست.

من امروز با آقای بقایی صحبت می کردم و بحث تاریخی بود. آقای برژنف، سرویس هوایی اختصاصی گذاشته بود که روزانه از سیبری برایش ماهی و خاویار تازه بیاورند که این سالم باشد. الان کجاست؟ یزید و هیتلر و شاه کجا هستند؟ بعضی هایمان گم شدیم. به خدا گم شدیم. طرف اصلا نمی داند مقصد از این سیستم و حکومت چیست. می دود که بگیرد. خب حالا گرفتی چه می خواهی بکنی؟ بیایید روی آن بحث کنید که چه می خواهید بکنید.

عزیزان، بحث تبیینی با قوت ادامه دارد. بدانید من اگر تک و تنها هم بمانم این کار را ادامه می دهم. تعارفی نیست. مسئولیت انسانی از کسی ساقط نمی شود. ما که دعوا نداریم. محدودیت و سیطره ای وجود ندارد. ما با هم آمدیم. یک کار داوطلبی و مردمیست. اگر دوستانی تحلیل دیگری دارند، دوست دارند بروند برای انتخابات و… اینها فعلا در مجموعه نباشند. بروید! راحت کارشان را بکنند. چون با این مجموعه نمی شود کارها را انجام داد. اصلا دو دله نمی شود. من به شما این را بگویم. بخدا اگر یک در ده هزار میلیارد موضوع انتخابات در ذهن من بود، الان آن هم نیست. انسان که تمام نمی شود. انسان که بند به عنوان نیست. دوستانی که می خواهند در انتخابات کار کنند و در انتخابات نظری دارند، بروند و در این مجموعه نباشند. چون آسیب می بیند. من می دانم در این انتخابات حساسیت و فشار زیاد است. می آیند فشار می آوررند، وادار می کنند که آقا حمایت کن و اطلاعیه بده! من گفتم هیچ برنامه ای در رقابت ها ندارم؛ معنایش این است که در انتخابات شورا یا ریاست جمهوری چیزی به معنای حمایت از شخص یا لیست وجود ندارد. اگر نزدیک ترین فرد به من هم آمد و گفت؛ محترم و آزاد است. گرچه من به او می گویم این کار را نکن؛ ولی ارتباطی به من ندارد. روشن است که اگر از کسی حمایت کنم می شود همان بحث دیگر! شوخی و بازی نیست. بگویند آقا خودت نباش، اعتبارت بیاید پشت این آقا، خب خنده دار است دیگر! اگر با من مشورت کنند که می گویم حتما نروید چون ضرورتی ندارد و در این صحنه نمی توانید کاری کنید و موفق نمی شوید. حضورتان نمی تواند مفید باشد. دلایلش هم موجود است. ما خیالمان راحت است. از اول هم راحت بود. ما این دغدغه را نداریم. مهم ترین دغدغه آدم باید خودش باشد. بگذارید جمله آخر را به شما بگویم. برخی می گویند آقا ما بریدیم و…. بریدند! یکی گفت آقا من بریدم! گفتم: چه را بریدی؟ دستت را بریدی؟ این حرفها چیست. انسان مکتبی، مسلمان و مهدوی مگر تمامی دارد؟ اصلا شرایط اجتماعی مگر می تواند او را تعطیل کند؟ حرکت کمالی، ماموریت و مسئولیت های انسان  مگر تمام می شود؟ هر لحظه دارد شروع می شود. این یک شروعِ جدید است.

من دست همه تان را می بوسم. تشکر می کنم. استان هایی که رفتیم خیلی بچه ها زحمت کشیدند. تحت فشار بودند. از اینجا هم که ما پشیبانی به آن صورت نمی توانیم بکنیم. به که بگوییم که گوش بدهد؟ سفرها ادامه دارد. خدمتتان می آییم. بله شما برنامه های تبیینی را بگذارید. حتما با شورای مرکزی هم هماهنگ می کنیم. انتشار و تقویتش را پیگیری می کنیم. اندیشه باید تقویت بشود. به خدا اندیشه، باور و آرمان دنیا را اداره می کند. باید یک اندیشه متعالی و باور متعالی به دنیا معرفی کنیم.

این جمله را هم به شما بگویم. من کوچک همه شما هستم. به خدا در این هفت میلیارد من یک نفر را نمی شناسم که از او برتر باشم. ریشه تمام بدبختی های بشر، خود برتربینی است. استکبار است. ابلیس از کجا ابلیس شد؟ شیطان از کجا شیطان شد؟ طرف به خودش اجازه می دهد سر بچه را ببرد، بمب بیاندازد و آب ببندد. کسی خودش را برتر نداند دست در جیب ملت نمی کند. به چه حقی؟ چرا به این ظلم می کنی؟ خب خودش را برتر می داند دیگر.

یادم است چند سال پیش، فرانسه رییس جمهوری که مدام به ایران بی ادبی می کرد. تهدید کرده بود که به ایران حمله می کنیم. گفتم برو بابا تو آن پشه هستی که حالا ما نفهمیدیم کی نشستی روی درخت که می گویی خودت را سفت بگیر! جوابِ آن تهدید، این بود. او یک خانمی داشت که مشهور بود، هنرپیشه بود. یک روزنامه محلی زد خانمِ این، فلان کاره است! من اعتراض کردم که ما در جمهوری اسلامی هستیم. او تهدید می کند ما جلوی تهدیدش را می گیریم. اما من نمی توانم بگویم این رئیس جمهور دزد است. دزدی، سند و مدرک می خواهد. چون دشمنم هست نمی توانم به او اتهامی بزنم که نیست. بگویم دزد است. اسلام را گم کردیم. چه خبر است؟ انگار مسابقه است. به جای اینکه مسابقه در صلاح و خیر باشد، از آن طرف شد.

این می گوید تو دزدی او می گوید تو دزد تری! می نویسد، تکرار می کند، تیتر می شود، دهها بار. پیامبر ما برای اخلاق و انسانیت آمد. ما باید اینها را مدیریت کنیم. یک چیز غیر قابل فهم نیست. باید همین ها را رعایت کنیم. یعنی اگر مومن باشی و حرکت کمالی داشته باشی، خروجی ات این ها می شود. اگر این خروجی نبود، هزاران و میلیاردها ادعا بکنی والله دروغ است. تازه دو تا جرم مرتکب شدی. یک اینکه دروغ گفتی و دو اینکه زیر یک پرچم مقدسی دروغ گفتی.

خلاصه عرضم این شد که کار تبیینی، کار اصلی است. در خدمتتان هستیم. هرکس از عزیزان مایل است. اینجا نه حزب است نه سازمان. اینجا کسی دستور به کسی نمی دهد. دستور یعنی چه؟ ضعف هم زیاد داریم. من از همه ضعیف تر. این ماجرایی که پیش آمد خیال نکنید اشکال من و شما بوده است. بنشینیم و بگوییم آقا اشکال ما چه بوده؟ هرچه! ایشان یک مصلحتی دیدند. من حتی سوال نکردم چرا و به چه مصلحتی این را می گویید. آقا فرمودند مصلحت نیست، گفتم باشد. به یک ثانیه هم طول نکشید. حالا بیاییم بنشینیم و بگوییم علت چه بود؟ برخی شعارها ابراز احساسات مردم بود. البته من تذکر دادم این ها را نگویید. اما دلیل اینها نیست. مسائل کلان کشور و انقلاب که این طور نیست.

باید مراقب خودمان باشیم. اگر ضعفی بوده جبران کنیم. ولی اینکه دنبال مقصر بگردیم، حداقل من می توانم بگویم مقصر در جمع شما نیست. به یقین می توانم بگویم اگر کسی تقصیر کار باشد، مقصر در شما نیست. دوستانی که هستند محکم یاعلی بگویند. آن هایی هم که برای انتخابات می خواهند بروند، بروند و بعدا خواستند برای همکاری بیایند. دوباره با هم صحبت می کنیم. صحبت می کنیم. نباید کارهای کوچک کنیم. اگر تشخیص می دهی کار مهم این است. ولی دیدید همین کار مختصری که شما انجام دادید چه موجی در جهان ایجاد کرد. دلیلش چیست؟ اصلا در دستگاه الهی که کمیت ها را نمی سنجند.

بنده را با مالک اشتر مقایسه نکنید. من پر کاهی در اقیانوس انقلاب هستم. کوچک همه تان هستم. حالا دوستان لطف دارند تعابیری به کار می برند. اما اصلا نباید تعریف و تمجیدی از احمدی نژاد باشد. برای من این شرایط خیلی عادی است. من خوشحالم. بهتر از این نمی شود اعتقادم را دارم می گویم. هیچکس از من ندیده یک کلمه بگویم که اصلا برای چه؟ برخی چانه می زنند. چانه ندارد که. این موضوع ما نیست. اصلا موضوعِ ما این نیست.

برخی می گویند بیخیال رهبری هست دیگر، کار ما مهم نیست. این ها حرف های شیطانی است. باید کل جامعه بداند چه کار باید بکند. بیاید در میدان، انرژی بگذارد، بخواهد و حمایت کند. و الا امیرالمومنین علیه السلام را بگذارید بالای سر جامعه، اتفاقی می افتد؟ نه! نمی افتد. همه باید مراقب باشیم. امر به معروف و نهی از منکر وظیفه ی عمومی است. این موضوع را انقدر کوچکش نکنیم که مثلا یک نفر چادرش رفت آن ور، مویش رفت آن ور، کُتش رفت و… تورو خدا خراب نکنید دین خدا را! اصل این است که همه باید با چشم های بیدار بدانیم کدام طرفی می رویم.

بحث ما مسیر انقلاب است نه اینکه چه کسی روی چه صندلی بنشیند. موضوعِ کار ما این نیست. چه کسی گفته هرکس در همه چیز باید باشد؟ من تکلیفی ندارم. موضوع کار من انتخابات نیست. دوستانی که تکلیف دیگری می بینند دستشان را می بوسم اما بروند. نمی توانیم الان باهم کار کنیم.من به صراحت گفتم و پاسخ دادم. اطلاعیه روشن هم خواهیم داد. بگذارید یک مقدار جلوتر برویم. فضا آماده بشود. مطمئن باشید درباره برخی مسائل داخل هم صحبت خواهیم کرد. بعضی وقت ها باید به در بگویی، دیوار بشنود. برخی اوقات باید همین را که بالقوه در ملت و مردم هست بالفعل، شفاف و روشن کنی. خودِ خدا می فرماید تحولات بیرونی نتیجه تحولات درونیست. نگران بیرون نباشید. من اصلا نگران تحولات آینده نیستم. تحولات عالی است و انقلاب جهانی جلو می رود. من محرم و صفر سفرها را تعطیل کردم. ان شالله بعد صفر ادامه می دهیم و سفر هم می رویم.

خدا ان شالله به همه شما عزت و سلامتی بدهد.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


کد مطلب: 410839

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcc1xq0o2bqs48.ala2.html?410839

الف
  http://alef.ir