راهنمای کتاب/ «گاماسیاب ماهی ندارد»؛ حامد اسماعیلیون؛ نشر ثالث
روسری قرمز!
بخش فرهنگی الف، 12 خرداد 93
12 خرداد 1393 ساعت 18:34
گاماسیاب ماهی ندارد
نوشته حامد اسماعیلیون
انتشارات ثالث، چاپ دوم ۱۳۹۳
شمارگان ۱۱۰۰ نسخه
۲۵۸ صفحه، ۱۱۰۰۰ تومان
****
حامد اسماعیلیون دندانپزشک و نویسنده ای ست که در دو سه سال گذشته هم چهره شد و هم مهاجرت کرد؛ هرچند نه مهاجرت بی بازگشت که هر از چندی باز می گردد و در محافل ادبی هم می توان او را رویت کرد که به شکلی پیگیر دنبال کار نوشتن داستان و ادبیات است.
اسماعیلیون تا کنون سه کتاب منتشر کرده، «آویشن قشنگ نیست»، «دکتر داتیس» و سر انجام هم «گاماسیاب ماهی ندارد» که دو تای اول جزو آثار منتخب در جوایز ادبی بخش خصوصی بوده اند و در مجموع سیمای نویسنده ای مستعد را از او به نمایش گذاشته اند که می توان روی آینده اش حساب باز کرد، برخلاف خیلی از نویسندگان جوانی که آثارشان به همت هیاهوی دوستانه نیمچه سروصدایی هم می کند و بعد هم به فراموشی سپرده می شود.
حسن کار اسماعیلیون لااقل تا اینجا آن بوده که داستانهایش هم توجهات اهل نظر را برانگیخته (الزاما نه به معنای تایید همه) و هم اینکه از اقبال نسبی در فروش برخوردار شده اند، همین قدری که یکی دوچاپ از آنها فروش رفته که در این روزگار فترت کتابخوانی توفیق کمی نیست!
اما حکایت «گاماسیاب ماهی ندارد» از جنبه هایی با دیگر آثار اسماعیلیون تفاوت هایی محسوس دارد، به ویژه اینکه او به سراغ تاریخ معاصر رفته، نگاهی به مبارزات انقلابی و جنگ داشته و البته برخی از شخصیت های رمانش نیز به یکی از گروهک های خائن در سالهای اولیه انقلاب و جنگ تعلق دارند.
البته این را نباید از نظر دور داشت که اسماعیلیون تا آنجا که توانسته کوشیده به واقعیت های تاریخی در ارتباط با زمان و مکان رمانش وفادار باشد و از رفتن به سراغ مضامین حساسیت برانگیز نیز در این رابطه پرهیز کند و البته تصویر واقعی نیز از انحراف آنها به نمایش بگذارد.
حاصل کارش نیز در مجموع اغلب از سوی اهل نظر به لحاظ ارتباط با وقایع تاریخی مورد قبول و تایید بوده، یعنی اینکه نویسنده تا آنجا که لازم بوده در این زمینه دقیق فیش برداری کرده است. ساختار رمان او نیز ساختاری حساب شده و با خط و ربط درست است و با زبانی روان و نثری پاکیزه روایت می شود. اما آنچه اغلب به عنوان پاشنه آشیل این رمان بدان اشاره داشته اند، حرکت داستانی به جلوست.
علی شروقی در نوشته ای راجع به این رمان نوشته است:
«همهچیز در نگاه اول بینقص است. طرح، جذاب است و قطعات هم به لحاظ مهندسی خوب روی هم سوار شدهاند. اما مشکل کجاست که این ماشین با وجود تمام حسابوکتابی که در طراحی و سوارکردن قطعاتش لحاظ شده، به راه نمیافتد و ما را بههمراه خود از هیچ پیچوخمی عبور نمیدهد و چرخها تنها درجا میچرخند؟ مشکل از جایی آغاز میشود که رماننویسی ما در سالهای اخیر، عمدتا به آن دچار است: فقدان «ادبیت متن» و تقلیل رمان به گزارشی صرف از مجموعهای از رویدادها. در گاماسیاب ماهی ندارد، نویسنده هرچند به یمن انتخاب مقطعی از تاریخ، بهعنوان بستر روایت، دستکم زحمت مطالعه رویدادهای گذشتهای البته نهچنداندور و تحقیق و احتمالا فیشبرداری را متحمل شده اما آنجا که نوبت تبدیلشدن مطالعات و فیشبرداریها به محصول نهایی که همان ادبیات است، رسیده، میبینیم که ادبیات قافیه را به تاریخ باخته است و با وجود داشتن طرح و چارچوبی اندیشیده و شخصیتهای داستانی و حادثه و… بذری که نویسنده پاشیده، به بار ننشسته، خشکیده و بر خاک افتاده است و آنچه به جا مانده پوستهای است تهی از آنچه به ادبیات با وجود پیوستگی ناگزیرش با تاریخ، تشخص میدهد، چراکه در گاماسیاب ماهی ندارد، آنچه جایش خالی است، گذرکردن تجربه تاریخی از درون نویسنده، آمیختن آن با تخیل و تجربههای ادبی و زبانی او و در نهایت، کشف و ارایه زبانی خاص ادبیات برای روایت این تجربه است، که ادبیات، خود چیزی نیست جز خلق زبان مناسب برای بیان آنچه نویسنده در تلاقی تجربه خود با تجربه جمعی، به آن دست یافته است. این زبان جزیی از چیزی است که سبک هر نویسنده را میسازد و سبک، خود حاصل نوع و شیوه مواجهه نویسنده با هر آن چیزی است که نویسنده موضوع روایت خود قرار میدهد. »
با همه این احوال «گاماسیاب ماهی ندارد» یکی از رمانهای مطرح نسل جوان این روزهاست که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت.
کد مطلب: 229048
آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcc0oqi42bqix8.ala2.html?229048