استاد در برابر استاد

امید حسینی

آهستان , 6 آذر 1390 ساعت 18:34

مگر می‌شود محمدرضا شجریان هرچه دلش خواست را به هر شبکه‌ای که دلش خواست بگوید؛ اما پاسخش را از زبان هنرمند و استادی دیگر دریغ کنیم و از شنیدنش ناراحت شویم؟


سخنان اخیر استاد محمدرضا لطفی درباره محمدرضا شجریان، تیتر سایت‌های مختلف شده و واکنش‌های زیادی را در دنیای مجازی به همراه داشته است. سبزها طبق معمول شروع کرده‌اند به حمله و فحاشی و اهانت؛ این‌بار به استاد لطفی. کاری که پیش از این علیه هنرمندان، ورزشکاران و شخصیت‌های مختلف فرهنگی هنری کشور هم انجام داده بودند. پس واکنش آنها چیز عجیبی نیست!

در این میان سید عبدالجواد موسوی مطلبی نوشته ظاهرا به قصد احترام به هر دو استاد؛ اما از همان خط و پاراگراف اول، ژست بی‌طرفیش را بر باد داد: «سخنان نامتعارف استاد محمدرضا لطفی درباره استاد محمدرضا شجریان واکنش‌های متفاوتی را برانگیخته»

منظور جناب موسوی از «سخنان نامتعارف»، حقایق متعارفی است که از زبان استاد لطفی درباره حضور دائمی‌ شجریان در صدای آمریکا و بی‌بی‌سی بیان شده است. حتی اگر این سخنان محمدرضا لطفی را ناشی از رقابت‌های هنری و یا هر مساله‌ی دیگری بدانیم، باز هم حرف او حرف حساب است. در حقیقت اگر حرف نامتعارفی وجود داشته باشد، اظهارات شجریان در رسانه‌های دشمن ملت ایران، نامتعارف است نه سخنان محمدرضا لطفی.

جالب اینکه آقای موسوی علی رغم ادعای خود مبنی بر رعایت بی‌طرفی، احترام به اساتید و نگاه حرفه‌ای به هنر و (نه نگاه سیاسی و ژورنالیستی) در جای جای مطلب خود نگاهی عوامانه به مساله داشته و خیلی صریح طرف همان نگاه سیاسی و ژورنالیستی حامی شجریان را گرفته است. مثلا در پاراگراف دوم نوشته است: «با توجه به فضای سیاسی حاکم بر جامعه ایرانی طبیعی است که حامیان استاد شجریان به تعداد، فزون‌تر است و در این نزاع رسانه‌ای آنکه مغلوب می‌شود استاد محمدرضا لطفی است!»

این چه ادعایی است؟ ایشان چطور و طبق چه آمار و معیاری این برتری عددی حامیان یک استاد را بر استادی دیگر سنجیده است؟ آنچه در فضای رسانه‌ای چند روز اخیر شاهدش بودیم، فقط فحش و اهانت سبزها به استاد لطفی بود. آیا این دلیل برتری حامیان شجریان بر حامیان لطفی است؟!

بهتر بود جناب موسوی به جای نوشتن این قبیل مطالب عوامانه، ژورنالیستی، غیرفنی و غیرهنری، دست از تعصبی که دچارش هستند (تعصبی که پیش از این در ماجرای علیرضا افتخاری هم از موسوی شاهدش بودیم) بردارند و علت اصلی اختلاف دو استاد را ریشه‌یابی و دعوای آنها را، هم از نظر هنری و هم از نظر سیاسی بررسی کنند.

از نظر هنری که جایگاه استاد لطفی مشخص است. هیچ‌کس نمی‌تواند هنر او را منکر شود. چه بسا آثاری از شجریان که با همراهی تار و پنجه‌ی لطفی درخشیدند. ضمن اینکه برخی از آثار شجریان ساخته و تنظیم‌شده‌ی استاد لطفی هستند. مثل اثر ماندگار «سپیده» (ای ایران) که شجریان در مصاحبه با بی‌بی‌سی ادعای مالکیتش را داشت!

از نظر سیاسی هم استاد لطفی همان کاری را کرده که شجریان با رسانه‌های بیگانه و دشمن ملت ایران انجام داده است. (البته برخلاف او با رسانه‌های داخلی مصاحبه کرده) پس چرا این حق را برای محمدرضا لطفی قائل نیستیم؟ مگر می‌شود محمدرضا شجریان هرچه دلش خواست را به هر شبکه‌ای که دلش خواست بگوید؛ اما پاسخش را از زبان هنرمند و استادی دیگر دریغ کنیم و از شنیدنش ناراحت شویم؟

بحث بر سر عقیده شخصی و اظهار نظر آدم‌ها نیست. شجریان و لطفی هر دو حق دارند نظرات شخصی خودشان را بیان کنند، اما آیا از کسی که دائما شعار و ادعای مردمی بودن را سر می‌دهد، پذیرفتنی است که در رسانه‌های دشمن سخنرانی کند؟ رسانه‌هایی که در دشمنی‌شان با ملت ایران شکی نیست؟ سخنان محمدرضا لطفی هم در حقیقت اشاره به همین تناقضات رفتاری و گفتاری شجریان بود. این تناقض را چطور توجیه کنیم؟
 
بخش هایی از سخنان محمدرضا لطفی
«مطالبی را که شجریان در بیرون مرزها و داخل مرزهای کشورمان مطرح‌ کرده، ‌با مطالبی که من گفته‌ام و می‌گویم کاملاً متفاوت است. شجریان از سال ۵۷ و بعد از انقلاب تا امروز بالاترین حجم تولید و بیشترین و موفق‌ترین کنسرت‌ها را داشته است. اگر شجریان قبل از انقلاب یک دهم موسیقی تولید کرده بود، بعد از انقلاب صد در صد تولید داشته است. شخص آقای شجریان اگرچه مانند بسیاری از موسیقی‌دان‌ها دچار مشکلاتی بوده ولی هیچ‌وقت برنامه‌هایش قطع نشده، آثارش منتشر شده، کنسرت‌هایش برگزار شده و همیشه مجوز گرفته است.

اولین کنسرت‌های این مملکت را در شهرستان‌ها شخص شجریان برگزار کرده است. خود آقای خاتمی در زمان وزارت‌شان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در کنسرت اصفهان شجریان حضور داشتند. امروز من شخصاً نمی‌فهمم شجریان به عنوان یک موزیسین موفق که این همه کنسرت داده و کار تولید کرده و آثارش در رادیو و تلویزیون پخش شده و بیش از ۳۰۰ کنسرت خارج از کشور داشته، چرا اکنون اعتراض می‌کند؟‌ من این را نمی‌فهمم. یک وقت شما را برای سالیان دراز محروم کرده‌اند و با کلی بدبختی یک کنسرت برگزار می‌کنید و هزارگونه مشکل دارید و اعتراض می‌کنید؛ اگر چنین شخصی بخواهد بر روی این مسائل صحبت کند قابل فهم است. ضمن اینکه من اصلا دوست ندارم هنرمندان‌مان تریبون خودشان را از داخل به خارج از کشور ببرند. به همین دلیل شخص من هرگز با بی‌بی‌سی مصاحبه نکرده‌ام. با صدای آمریکا در طول ۲۵ سال فعالیتم در خارج از کشور به طور مشروط مصاحبه کرده‌ام.

بی‌بی‌سی، صدای آمریکا، رادیو بین‌المللی فرانسه و یا سایر رسانه‌های آن‌طرفی در ۱۰ سال اخیر مواضع اپوزیسیون به ایران دارند و گاهی اوقات نیز کار را به براندازی حکومت نیز می‌کشانند. این را ما امروز به طور رسمی می‌دانیم و آخرین صحبت‌های وزیر امور خارجه انگلستان همه موید این رویکرد آن‌ها است. طبیعی است وقتی امروز رسانه‌های آن‌طرفی این امکان را به یک هنرمند می‌دهند تا بیاید در بی‌بی‌سی صحبت کند، حتماً باید در درجه اول اپوزیسیون یا نیمچه اپوزیسیون باشد.»
 


کد مطلب: 131586

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcbw8b80rhbfsp.uiur.html?131586

الف
  http://alef.ir