اصلاح طلبانی که از دلواپسان، دلواپس ترند

بخش تعاملی الف - احسان رستگار

30 ارديبهشت 1393 ساعت 6:37

اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.


پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات یازدهم، تصور اکثر تحلیل گران، منتقدان و سیاست مداران این بود که حسن روحانی و مشاورانش مثل حسام الدین آشنا، به عرصه ی سیاست، نگاهی پخته خواهند داشت.

از مصاحبه ی ابتدایی رئیس جمهور که وی در آن خود را رئیس جمهور همه ی مردم حتی آن ها که به وی رای ندادند معرفی کرد گرفته تا دیگر نشست های خبری و سخنرانی های روحانی، حاکی از آن بود که بنا دارد رویکردی جدید را سیاست داخلی و نیز سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به مردم و جهان معرفی کند.

اما متاسفانه طی ماه های اخیر، روندی که مشاهده شده، از جانب نگارنده، اصلا روند مطلوبی محسوب نمی شود و بیم آن می رود که حسن روحانی، تبدیل شود به محمود احمدی نژاد اصلاح طلبان.

۱- بلایی که دولت احمدی نژاد بر سر مفهوم عدالت آورد و مردم را به آن بدبین کرد، دولت روحانی دارد بر سر مفهوم کلی تدبیر و امید و مصداق مذاکره می آورد.

اختلاس سه هزار میلیاردی و سوء مدیریت احمدی نژاد، باید برای دولت های بعدی، عبرت آموز باشد و بدانند که اگرچه مردم در سال ۹۲ به مفهوم تدبیر و امید رای داده اند، اما به محض این که حس کنند که این تدبیر و امید، یک مفهوم نبوده که بناست محقق شود، بلکه یک شعار بوده که از آن به عنوان ابزار جلب توجه و کسب آراء مردم استفاده شده، از دولت روی خواهند گرداند، همان طور که از دولت احمدی نژاد روی گرداندند.

۲- مردم صبر دوران احمدی نژاد را ندارند؛ از این جهت می توان نتیجه گیری کرد که اتفاقا کار دولت روحانی، سخت تر و حساس تر است و مردم دیگر طاقت ندارند که هشت سال هم یک رئیس جمهور دیگر، زندگی مردم را در ورطه ی آزمون و خطا قرار دهد.

پس اگر برای نا امید شدن از احمدی نژاد، شش سال زمان به درازا کشید، ممکن است برای رئیس جمهور بعد از او یعنی روحانی، مردم دو یا سه ساله نا امید شوند.

۳- رای دهندگان احمدی نژاد در ۸۸ از وی مایوس نشده بودند بلکه تنفر مخالفانش از او بیشتر شده بود اما اکنون اوضاع متفاوت است. چون بسیاری از مردم در فضای ذهنی غیر جناحی و حل شدن معضلات اقتصادی به روحانی رای دادند و نمی توان گفت که روحانی و دولتش، به کمیت و کیفیت دولت خاتمی یا احمدی نژاد، از حمایت حزبی و جناحی نخبگان و ایدئولوژیک مردم برخوردار است.

۴- از آن جا که در بدنه ی مشاوران رئیس جمهور، صاحب نظران خوش فکری نظیر حسام الدین آشنا حضور داشتند، اما در کمال تعجب، بعد از توافقنامه ی ژنو - اگرچه کاملا مترتب بود که قطعا طیف هایی مانند جبهه ی پایداری و طرفداران مشی سعید جلیلی دولت را مورد نقد جدی قرار خواهند داد - از شخص رئیس جمهور تا مشاوران و بلندگوهای رسمی و غیر رسمی دولت، شروع به اعتراض و تحت فشار قرار دادن مخالفان و منتقدان کردند.

این نوع برخورد، اتفاقا بزرگ ترین نقد اصلاح طلبان به احمدی نژاد بود، که البته اکنون خودشان در معرض دچار شدن به آن هستند.

حال آن که این رفتارها، نه تنها از لحاظ فلسفه ی آزادی بیان و مبنای عقیدتی ما خطاست، بلکه از حیث صلاح دولت و منفعت و محبوبیت دولت، بیش از همه، به نفع جبهه ی پایداری و طیف موسوم به تندروهای طرفدار دیپلماسی دولت نهم و دهم است.

واقعا مضحک است که مثلا از فردای همایش "دلواپسیم"، همه ی رسانه های مجازی و مکتوب دولت بسیج شوند و از طنز نویس های آنان تا تحلیل گران و شخصیت های نامی شان، به طور کاملا هماهنگ، شروع کنند به تمسخر به قول اصلاح طلبان، دلوپسان.

این که اصلاح طلبان، این همایش را نقد کنند یا حامیان آن را تندرو بخوانند، ذاتا نه مذموم است و نه خلاف عقل، اما این که ریشخندشان کند، هیچ فرقی با برخورد خس و خاشاک مآبانه ی احمدی نژاد ندارد.

اصلاح طلبان هم دارند اشتباه اصول گرایان را مرتکب می شوند از این جهت که گمان کرده اند باید جریان مقابل را خفه و یا تمسخر کنند. نقدهایش را تخریب بخوانند و استدلال هایش را هجو و طنز کنند.

۵- شتاب زدگی اتاق فکر دولت اعم از رسانه هایش و مشاوران رئیس جمهور، واقعا نشان داده که حتی مشاوری هم چون حسام الدین آشنا، تا در مسند مدیریت کلان قرار نگیرد، معلوم نیست که چقدر پخته و سنجیده عمل کند؛ چون مواضع وی بعد از امضای توافقنامه ی هسته ای ژنو، دقیقا به سبکی بوده که منتقدان دولت و مخالفانش، توقع داشته اند و می پسندیده اند.

برای مثال چند درصد از مردم ما، هفته نامه ی نه دی را مطالعه می کردند؟ اما بعد از توقیف آن و انعکاس این. توقیف در رسانه های مختلف داخلی و خارجی، بسیاری کنجکاو شدند تا ببینند این هفته نامه ی نه دی چیست که این قدر دولت را عصبانی کرده. قاعده ی فوق، در بسیاری موارد دیگر هم برقرار بوده است.

۶- هنوز یک سال از عمر دولت یازدهم نگذشته، که اصلاح طلبان دارند فریاد می رنند که نه! ما روحانی را رها نمی کنیم! ما فریب نمی خوریم!

این فریادها، نشان دهنده ی این است که علاوه بر آن طیف دلواپس، خود دولتی ها و اصلاح طلبان هم بسیار دلواپسند.

دلواپس از دست دادن قدرت، دلواپس جدا شدن رئیس جمهور از اصلاح طلبان، دلواپس از دست رفتن اعتماد مجدد مردم به اصلاح طلبان و دلواپس مغلوب بازی های سیاسی دلواپسان مخالف خود شدن!

اگرچه معتقدم که رئیس جمهور چهار ساله در جمهوری اسلامی ایران، پدیده ای شدیدا نادر خواهد بود، ولی دولت تدبیر و امید باید توجه داشته باشد که هیچ تضمینی وجود ندارد که اعتماد مردم و نخبگان را بتواند حفظ کند و از طرفی، دلیلی ندارد تا با تکرار اشتباهات احمدی نژاد و شبیه دولت نهم و دهم شدن، خود را در معرض چنین آسیب مهلکی یعنی بی اعتمادی مردم و نارضایتی نخبگان قرار دهد.


کد مطلب: 227201

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcbgzb58rhb55p.uiur.html?227201

الف
  http://alef.ir