ضرورت تغییر در ساختار تدوین برنامه های توسعه

بخش تعاملی الف - اصغر مناف زاده

20 دی 1394 ساعت 7:04




در کشور چه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و چه بعد از آن برای رشد و پیشرفت کشور برنامه هایی با عنوان «برنامه توسعه » تهیه و تدوین شده و در حال حاضر نیز این روند درحال انجام می باشد تا با تحقق آن برنامه ها، جامعه بتواند درحوزه ها وبخش های مختلف در مسیر رشد و پیشرفت قرار بگیرد.

بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران تاکنون پنج برنامه توسعه تهیه، تدوین و اجرا شده است. نگاه به محتوای برنامه های مزبور به نوعی بیانگر این واقعیت است که ساختار و قالب همه ی پنج برنامه بطور تقریبی مشابه هم بوده و تنها از لحاظ پیش بینی اعداد و ارقام کمی با هم متفاوت بوده اند. ارزیابی های انجام یافته از کیفیت و شرایط اجرای برنامه های توسعه، به نوعی بیانگر این نکته است که ما نتوانسته ایم علیرغم اجرای پنچ برنامه توسعه به اهداف پیش بینی شده در برنامه ها دست پیدا کنیم. قطعا اگر برخلاف این موضوع بود می بایست شاهد رشد و پیشرفت کشور می بودیم که متاسفانه اینطور نیست، بویژه در رویکردهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ما نتوانستیم به جایگاه مطلوبی در منطقه خاورمیانه نایل گردیم. اگر در ارتباط با چرایی این عدم تحقق برنامه های توسعه تحلیلی ارائه گردد، مسلما با انبوهی از دلایل و علل مختلفی روبرو خواهیم شد. در این مختصر به دو دلیل مهم این قضیه از حیث ساختار و تدوین برنامه ها اشاره می گردد:

۱-شیوه نگارش برنامه های توسعه کشور چه قبل و چه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی براساس اهداف کمی، یکی از چالش های مهم دراین عرصه تلقی می گردد. یعنی در یک برنامه توسعه برای یک شاخص عدد کمی پیش بینی و تلاش می شود با اجرای چند برنامه کوتاه مدت به آن دست یافت. (استفاده از گذشته برای ساختن حال) این شیوه ی تدوین برنامه ی توسعه به نوعی در جهان منسوخ شده و دیگر مورد استفاده قرار نمی گیرد. در کشورهای پیشرفته معمولا به جای شاخص های کمی از شاخص های کیفی جهت تدوین برنامه های توسعه استفاده و تلاش می کنند تا آن ها را محقق سازند.

واقعیت این است تا چه زمانی ازاتفاقات گذشته برای رشد و بهبود وضعیت موجود باید استفاده کرد. دیگر زمان آن فرا رسیده در تدوین برنامه های توسعه از شاخص های کیفی استفاده گردد. در این شیوه برعکس شیوه فعلی، از خلاقیت و ایده پردازی (آینده پژوهی) هم در تدوین برنامه و هم در اجرای آن استفاده می گردد. به عنوان مثال در آینده پژوهی این سوال مطرح می گردد که آینده آلودگی هوای تهران در سال ۱۴۰۵ چگونه خواهد بود؟ سپس تلاش می شود با استفاده از رویکرد های مشخص در حوزه آینده پژوهی، پاسخ های لازم برای آن موضوع خاص ارائه و نهایتا بعد از سبک و سنگین کردن انها، راهکاری که ارزش افزوده بیشتری نسبت به سایر راهکارها دارد جهت اجرا انتخاب می شود. (استفاده ازآینده برای ساختن حال)

۲-ایراد دیگری که بر عدم موفقیت برنامه های توسعه ی کشور بعد از پیروزی انقلاب اسلامی وارد است، متمرکز بودن تدوین برنامه های توسعه می باشد. باید قبول کرد تمرکز قدرت تصمیم گیری درمرکز و تنوع نهادهای تصمیم گیر، خود ضد توسعه می باشد. بعنوان نمونه در مرکز برای یک موضوع خاص از جمله کاهش فقر، تعیین حداقل دستمزد و غیره تصمیم گیری می گردد، بدون اینکه شرایط اجرا و ویژگیهای مناطق مختلف کشور در آن تصمیم گیری دخیل گردد. حال تصویر کنید با اجرای اینگونه برنامه ها در استان های مختلف چه اتفاقی خواهد افتاد. نتیجه ی این شیوه ی برنامه ریزی، یعنی همان توسعه نا متوازن در کشوراست. بنابراین تا زمانی که در تدوین برنامه ها به صورت غیر متمرکز عمل نگردد و همچنین اهداف کیفی با رویکرد آینده پژوهی جایگزین اهداف کمی در توین برنامه های توسعه کشور نگرد به نظر می آید موفقیت چندانی در اجرای برنامه های توسعه ی فعلی عاید کشور و مردم نخواهد شد.

در پایان امیدواریم دوستان در سازمان مدیریت و برنامه ریزی، در راستای تدوین برنامه های توسعه با الگوگیری از کشورهای موفق در این امر نسبت به تغییر ساختار موجود اقدامات مناسب را پیاده سازی تا شاهد تدوین برنامه های توسعه ی قابل اجرا در کشور باشیم. انشاالله


کد مطلب: 323393

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcaoenee49nue1.k5k4.html?323393

الف
  http://alef.ir