راه های سلب اعتماد از نظام اداری: سهیمه جانبازان فرهنگی و غیره

بخش تعاملی الف - سعید قاسمی زاده تمر

24 شهريور 1394 ساعت 17:42




چرا اندک فرصت کاری را به شیوه ای غیر رقابتی تخصیص دهیم چرا پاسخگویی چنین تصمیماتی نباشیم؟

مقدمه ای فراموش شده از دوران بیکاریمان

اگر مثل من شاغلید حتما به زحمت یادتان می آید که بیکاری و در جستجوی کار بودن چقدر روحیه و زندگی جوان را تحت تاثیر قرار می دهد. من آن روزها، بعد از فارغ التحصیلی نیروی حق التدریس یک دانشگاه دولتی بودم، تصمیم گرفتم به خاطر دانشجویان، خودم و علم، دیگر حق التدریس نروم و دو روز خسته و کوفته، از کلاسی به کلاس دیگر دوان نباشم. قبل از آنکه اخبار قبولی ام در آزمون استخدامی یک بانک و یک مرکز دولتی به من برسد یک تابستان وقت داشتم که حس و حال یک فرد جویای کار را درک کنم.

آنقدر سخت بود که هنوز یادم هست. غرور یک جوان، هویت او، عزت او و از همه مهم تر توانایی ها و ارزشمندی او، برایش سوال برانگیز می شود. نزدیک به ده سال از ان روزگار من می گذرد، مطمئنم نمی توانم حس حدود ۶ میلیون جویای کار و نا امید از کار در این سرزمین را بیان کنم.

وقتی که جوانی در این مملکت به خاطر نبود فرصت کاری سرافکنده می شود من خودم را مسوول می دانم، مسوول اینکه نتوانستیم با ایجاد آبادانی و بهره وری، فرصت کاری برای جویندگان کار فراهم آوریم.

تخصیص هایی که دیگر توجیهی ندارند

وقتی رکود اقتصادی دوام می یابد، بخش خصوصی رونق نمی گیرد، فرصت های شغلی کمی خلق می شود بخصوص وقتی پنجره فرصت جامعه، یعنی بیشترین نیروی آماده کار روانه بازار کار می شود، تنها امید به استخدامی های دولت بسته می شود.

استخدام های کلانی مثل استخدامی آموزش پرورش، طرح عجیبی بنام استخدام دستیار مدیر در سطوح بسیار بالای اداری، کور سوی امیدی می شود برای بیش از شش میلیون نفر.

برخی بنا به رشته تحصیلی حذف می شوند. برخی دیگر انشالله آلوده مشاغل درآمدزای[مفید] دیگری شده اند که فقط از روی عادت پیگیر اخبار می شوند و عده ای دیگر خود را بار دیگر آماده یک آزمون عمومی و اختصاصی می کنند.

اما بررسی اخبار:
تیتر خبر «جزییات استخدام فرزندان فرهنگیان» است و به گزارش باشگاه خبرنگاران، کل خبر را زیر و رو می کنی، یک واژه فرهنگیان وجود دارد آنهم فقط در تیتر. باقی مطلب اختصاص به سهمیه ها دارد.

در نهایت یک جویای کار از این خبر و صحبت های آقای محمد حسین کفراشی، مدیرکل امور شاهد و ایثارگری وزارت آموزش و پرورش به وجود یک سامانه پی می برد که اختصاص دارد به فرزندان شاهد و فرزندان جانبازان فرهنگی.

در سال ۱۳۹۴ به سر می بریم، از جنگ ۲۷ سال گذشته است و عمده شهدای جنگ ما مربوط به سال های قبل از ۶۴ است. اکثر این هم سن و سالان من، ترجیح می دهند در سازمان های قوی تری استخدام شوند.

جانبازان عزیز نیز بالاخره جذب آموزش پرورش شده اند، دلیلی ندارد که فرزندانشان اولویت بگیرند. حال با این احوال، چرا برای استخدام چندصد نفر فرزند شهید و فرزند جانباز، شش میلیون جوان را از پاسخگویی مسوولان آموزش پرورش ناامید می کنند؟

می توانم اطمینان دهم بعد از تکمیل استخدامی ها، تعداد این سهمیه ای ها کمتر از هزار نفر خواهد بود و سوال اینجاست که چرا مدیرکل محترم امور شاهد آموزش و پرورش از شیوه دیگری برای پالایش استخدامی های سهمیه ای استفاده نمی کند و شیوه پرهزینه تری را که خیلی بیکاران را ناامید می کند بر می گزیند؟

اگر واقعا مجبور به عمل به ماده ۴۸ قانون مقررات مالی دولت « که می‌گوید: هر دستگاهی که می‌خواهد نیرویی جذب کند، موظف است؛ فرزندان شهدا، جانبازان ۲۵ درصد و آزادگان شاغل متوفی دستگاه خودش را در اولویت قرار دهد» است، آیا لازم نیست پاسخگوی بی شمار جویندگان کار باشد آنهم زمانی که هنوز هیچ خبر رسمی درباره استخدامی ها منتشر نشده است؟ چه لزومی دارد در این بی خبری، ایشان سامانه خود را راه اندازی کند؟

در مورد استخدامی نورسیده دولت تدبیر هم باید پرسید آیا دستیار مدیر ارشد، آنهم بدون سابقه کاری، چیزی جز باز گذاشتن دست مدیران ارشد برای نئو آقازاده هاست؟ اصولا یک نخبه تازه کار وقتی جای ارتقائ دیگر کارمندان دولت را سد کند، فوایدش می تواند بیش از مضراتش باشد؟

سوال اساسی فراموش نشود: چرا ماده ۴۸ قانون مقررات مالی دولت نباید بازنگری شود، اگر بازنگری نمی شود چرا به جامعه جویندگان کار توضیح داده نمی شود که چه تعداد از فرصت های شغلی جامعه را این ماده اشغال می کند؟ محض وجود یک ماده قانونی نمی تواند بی توجهی به احساسات جامعه جوانان جویای کار را توجیه کند.

متخصصین منابع انسانی کشور چرا در مقابل چنین فجایعی، [تاکید می کنم فاجعه است بی توجهی به سلب اعتماد ها به ساختار اداری کشور] فریاد نمی زنند.


کد مطلب: 295160

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcaimnuw49no61.k5k4.html?295160

الف
  http://alef.ir