پایگاه خبری الف 30 خرداد 1394 ساعت 20:28 http://alef.ir/vdci3yarrt1ay52.cbct.html?277492 -------------------------------------------------- عنوان : ترکش‌های سقوط چین -------------------------------------------------- متن : رشد اقتصاد چین که سرعت آن سال‌ها برای بسیاری از کشورهای جهان مثال‌زدنی بود، هم‌اکنون درحال کند شدن است و این نگرانی را به وجود آورده که درصورت سقوط دومین اقتصاد قدرتمند جهان، ترکش‌های آن به سایر نقاط جهان هم اصابت کند. به‌گزارش اقتصادنیوز، برای سال‌ها، «نرخ رشد اقتصادی چین»، برای اقتصادی با سریع‌ترین آهنگ رشد و توسعه، یک عبارت مثال‌زدنی بوده که همچنان نیز از این عبارت با همان اهداف قبلی استفاده می‌شود. اما متاسفانه باید گفت که چین دیگر چیزی به اسم «نرخ رشد اقتصادی» ندارد و ازهمه جالب‌تر اینکه هیچکس هم انتظار ندارد که نرخ رشد اقتصادی دوباره بازگردد. به‌گزارش بیزنس‌اینسایدر، اقتصاد چین سال گذشته ۷.۴ درصد رشد کرد که نه‌تنها نتوانست نرخ رشد ۷.۵ درصدی هدف خود را محقق کند بلکه این نرخ، کندترین آهنگ رشد اقتصادی این کشور از سال ۱۹۹۰ میلادی تاکنون محسوب می‌شد. به نظر نمی‌رسد که این پسروی موقتی باشد زیرا این کندی رشد به یک رویه طبیعی جدید برای دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شده‌است. احتمال اینکه چین طی دهه آتی، نرخ رشدی معادل نیمی از آنچه که در دهه‌های ۸۰، ۹۰ و ۲۰۰۰ میلادی داشت را به ثبت برساند، بسیار زیاد است. گرچه شاید این اتفاق آن‌طورها هم که به نظر می‌رسد بد نباشد، چراکه نرخ‌های رشد اقتصادی که برای چین پیش‌بینی می‌شود، همچنان از آنچه که کشورهای غربی برای خود متصورند، قدرتمندتر است؛ اما با این حال برخی دلایل قانع‌کننده وجود دارد که کندی رشد چین هم برای این کشور و هم برای سایر نقاط جهان، نگران کننده ‌است. حیف و میل ۶۹۰۰ میلیارد دلاری در سرمایه‌گذاری چین از سال ۲۰۰۸ میلادی، یعنی در زمان وقوع بحران بزرگ اقتصادی جهان، با ولخرجی پولی وارد بازارهای نوظهور شد. درحالی‌که بحران اقتصادی در اقتصادهای قدرتمند جهان سبب ایجاد جنگ سرد بر سر استقراض در جهان پیشرفته شده‌بود، بازارهای نوظهور، به سردمداری چین، به سرعت شروع به بالا آوردن بدهی کردند. تلفیقی از تورم پایین و نرخ رشد کم، یک معجون سمی برای بازپرداخت بدهی‌هاست. با کاهش تورم و به دنبال آن کاهش ارزش پولی که بدهکارید، هر ۱۰۰ دلار وامی که دریافت شده، پس از مدت پنج‌سال، با نرخ اعمال تورم، کمتر از زمانی که آن را قرض گرفته‌اید ارزش دارد و این درست همان وقتی است که باید مراقب بود. توجه به این مساله به ویژه برای کشورهای درحال توسعه، برای استفاده از منابع دولتی و زمانی که به سرعت درحال صنعتی شدن هستند، مفید است. اما این بدان معنا نیست که درصورت عدم رشد اقتصاد با سرعتی که پیش‌بینی شده‌بود، این شروط هم باطل شود.حجم وسیعی از این استقراض‌ها راهی سرمایه‌گذاری‌های ضعیف شد به‌طوری که نتایج برخی مطالعات در چین نشان می‌دهد از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴، چیزی بالغ بر ۶۹۰۰ میلیارد دلار حیف‌ومیل و اتلاف سرمایه اتفاق افتاده است. دام درآمد متوسط یک برداشت بدبینانه نشان می‌دهد که چین ممکن است وارد همان سناریویی شود که طی ۵۰ سال گذشته کشورهای مختلف جهان را به دام انداخت و آن هم «دام درآمد متوسط» است. در گزارش مشترکی که توسط چین و صندوق بین‌المللی پول در سال ۲۰۱۳ منتشر شد، تاکید شده که تنها تعداد معدودی از کشورهای جهان موفق شده‌اند از دام درآمد متوسط بگریزند. برای بسیاری از کشورها، انتقال میان فقر مطلق و درآمد متوسط، در مقایسه با جبران عقب ماندگی نسبت به جهان ثروتمند به نظر ساده‌تر می‌رسد. چین تلاش‌های وسیعی را برای رسیدن به مسیر توسعه به‌کار بسته و به نظر می‌رسد منحصرا درباره دنبال کردن الگوهای ترجیحی موسسات بین‌المللی نظیر بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول (IMF) سکوت اختیار کرده‌است. در نتیجه، این کشور، تا حدودی سرمایه‌داری اما با کنترل زیاد دولت شده‌است. چین همچنین قصد دارد واحد پول ملی خود یعنی یوآن را در مبادلات جهانی مطرح کند اما هنوز مطمئن نیست که آیا آزادانه می‌تواند آن را دربازارها شناور کند یا خیر؟ حباب بورس چین چین به شکل گسترده‌ای در حال حرکت از سرمایه‌گذاری گسترده در بخش ساخت‌وساز به سمت سرمایه‌گذاری در بخش سهام است. در نتیجه، بازار سهام چین طی سال گذشته، به شدت متحول شده به‌طوری‌که در برخی شاخص‌ها شاهد دوبرابر شدن ارزش سهام شده‌است. این رشد با انفجاری که در گشایش حساب‌های عادی برای سرمایه‌گذاران خرد صورت گرفت، تقویت شده‌است. این سرمایه گذاران، در دنبال کردن روند بازار بسیار خام هستند و این مساله باعث شده تا مردم مدام از زمان احتمالی ترکیدن حباب بازار سهام چین صحبت کنند. اما نحوه پاسخگویی چین به هرگونه ریزش احتمالی در بازار سهام، سوال مهمی است که با درنظر گرفتن حجم توسعه مالی اقتصاد چین، فعلا ابعاد داخلی دارد. خطر سرایت صندوق بین‌المللی پول در سال ۲۰۱۱، چین را بزرگترین منبع انباشت اقتصادی جهان دانست. درحال حاضر ارتباطات تجاری میان چین و سایر صادرکنندگان بزرگ جهان بسیار وسیع‌تر از ارتباط تجاری این کشور با سایر نقاط جهان است. گرچه، هم‌اکنون کشورهای دیگری نیز هستند که می‌توانند به اقتصاد جهان شوک وارد آورند. هرگونه سقوط سیستم بانکی در آمریکا، مانند آنچه که در سال ۲۰۰۸ رخ داد، می‌تواند یک تاثیر بزرگ داشته باشد. اما کندی اقتصادی چین بحرانی مانند آنچه که کشورهای پیشرفته جهان راجع به آن در رسانه‌های خبری می‌خوانند و به آن بی‌اعتنا هستند، در بازارهای نوظهور نیست، بلکه تبعات آن در سراسر جهان قابل لمس خواهد بود. البته منظور این نیست که سایر کشورهای جهان هم با کندی رشد چین وارد مخمصه می شوند. آمارهای نرخ رشد جهان طی سال‌های اخیر در واقع و تا حد زیادی از نرخ رشد چین تغذیه شده‌اند. بنابراین، با کندی رشد چین، نرخ رشدی که اقتصاد جهان طبق آن رشد می‌کند نیز پایین خواهد آمد. البته این بدان معنا نیست که نرخ رشد سایر مناطق خاص جهان نیز به همان شدت دچار آسیب می‌شود. درپایان باید گفت که اگر هم اقتصاد چین راه اشتباهی را دنبال کند، بحران ناشی از آن قطعا به بزرگی بحران مالی سال ۲۰۰۸ جهان نخواهد بود اما به هرحال سفره چیزی حدود ۱.۵ میلیارد نفر به‌طور دائم کوچکتر شده و احتمالا بازار کالاهای ساخت کشورهای غربی در این کشور محدودتر می‌شود و چشم‌انداز روشن اقتصادی جهان نیز تنزل می‌یابد.