پایگاه خبری الف 10 شهريور 1396 ساعت 16:05 http://alef.ir/vdci3qawrt1au32.cbct.html?506992 -------------------------------------------------- عنوان : تبعات رویکرد سیاسی به مدیریت در بخش دولتی ايران دکتر حسن دانایی فرد* /10 شهریور 96 -------------------------------------------------- متن : یکی از مباحث همیشگی در حوزه مدیریت دولتی که سابقه‌ای دیرینه دارد، جدایی یا نزدیکی اداره و سیاست است. آیا سیاست باید در اداره تزریق شود یا اینکه از آن دوری کند. میزان تزریق سیاست در اداره را سیاست زدگی اداره گویند. بی‌تردید هر اداره‌ای در هر کشوری از سیاست تبعیت می‌کند. بنا به ماهیت کشورهای جهان سوم به طور اعم و جمهوری اسلامی ایران به طور اخص، این پدیده، نگاه خبرگان مدیریت دولتی را از یک طرف و احزاب سیاسی و سیاست مداران را از طرف دیگر، به خود جلب کرده است. پیامدهای سیاست زدگی افراطی بی تردید سیاسی کردن بوروکراسی تبعاتی در پی خواهد داشت ولی منصفانه‌تر آن است که گفته شود اگر چه تبعات منفی آن برجسته‌تر است ولی برای خود دولت حزبی ممکن است تبعات مثبتی در پی داشته باشد. در این بخش به برخی از تبعات منفی آن برای ایران می‌پردازیم. 1- شیوع استفاده از انعام مدیریتی انعام مدیریتی اشاره به "امتیازاتی دارد که مدیران سیاسی بوروکراسی به هم حزبی‌های درون بوروکراسی یا وفاداران بوروکراتیک خود در بوروکراسی اعطاء می‌کنند" این که به تشخیص مدیر "دوستان سیاسی استاد نمونه شوند، وام‌ها دریافت کنند، ترفیع و ارتقاء داده شوند، بورسیه با پول ملت شوند، فرزندان دوستان سیاسی از پول مسلمانان بورسیه تحصیلی دریافت کنند" با منویات دین سازگار نیست. شیوع این پدیده زشت و دور از اخلاق مدیریتی در هر کشوری تهدید کننده اعتماد ملی، حرمت دین و شهروندان است. 2- شیوع چاپلوسی سازمانی وقتی خوبیت یا شایسته بودن از لنز مدیر سیاسی تعریف می‌شود و تنها معیار بزرگی سازمانی و حرفه‌ای افراد در سازمان "تبعیت پذیری بی چون و چرای" مافوق سیاسی – مدیریتی است، تنها راه پیشرفت توسل به"کرنش‌گری سازمانی و تنظیم مدیریتی" است. 3- تزریق کینه جویی در سازمان دو نوع کینه در روابط هیات حاکمه جدید سازمانی (در اثر تحولات سیاسی) و بدنه سازمان شکل می‌گیرد: 1)کینه حزبی و سیاسی: چون برخی از بوروکرات ها در انتخابات حزبی مخالف طرف مقابل بوده‌اند، تلافی سازمانی راه حل ابراز این نوع کینه جویی است. 2) کینه جویی سازمانی : هر دو طرف تلاش دارند به روش‌های مختلف به طرف مقابل ضربه وارد کنند بنابراین طرفین منتظر فرصت جبران هستند. اولی بر فلسفه بودن استوار است و دیگری برکمند شدن استوار است. 4- ارزشمند شدن نوآوری به هر بهایی وقتی رقابت‌های حزبی و سیاسی چتر خود را براعضاء و جوارح سازمان می‌گستراند هر مدیری برای ابراز "بزرگی مدیریتی" خود از یک طرف و برجسته کردن "عملکرد باندی و قومی" خود از طرف دیگر تلاش می‌کند تحولاتی درون ساختاری، فرآیندی، رفتاری و ... سازمان ایجاد کند و برای "یادگاری مدیریتی" با سماجت از استفاده از ابزار مورد پسند خود حمایت می‌کند زیرا نوآوری به هر قیمتی نامی از وی برجای می‌گذارد؛ بگذار شهروندان ناراضی شوند، بگذار عملکرد سازمان کاهش یابد. 5- آشناسالاری، خانواده محوری، باند گرایی و فامیل دوستی سازمانی سازوکار کنترلی گماشتن افرادی مطمئن در پست‌های کلیدی است. از این رو بازرسی را به برادر، حسابرسی را به برادر خانم، جمع دار اموال را به دوست قدیمی، نگهبان دم در را به هم ولایتی و ... واگذار می‌کند تا بتواند از بیت المال محافظت کند؛ اما وقتی تصور"مدیریت حلاوت قدرت است"به جای "مدیریت جای خدمت است" می‌نشیند، همگان تلاش می‌کنند از فرصت به عمل آمده برای ارتقاء ثروت و مکنت، جاه و جلال سازمانی، وجهه و اعتبار اجتماعی خود بهره گیرند. 6- قوانین سازی حزبی یکی دیگر از پیامدهای سیاست زدگی بوروکراسی "دوختن قوانین و مقرراتی است که به قامت هم حزبی‌ها و وفاداران بوروکراتیک حزبی ارزش متناسبی دارد". به عبارت دیگر در فضای سیاست زدگی بوروکراسی، دستگاه حکمرانی تلاش می‌کند قوانین و مقرراتی وضع کند که متناسب با همپایان و دوستداران حزبی و مدیریتی‌شان باشد. 7- رواج سکوت سازمانی نظر به اینکه در سازمان‌های سیاست زده فرهنگ تقابلی و کینه توزی متداول است، بسیاری از کارکنان و حتی مدیران سکوت را بر فریاد ترجیح می‌دهند. سکوت اشاره به حالتی دارد که در آن "وضعیت کارکنان و مدیران شاهد زوال سازمان خود هستن ، مسائل کلیدی و سیاه چاله‌های سازمانی را خوب می‌شناسند، راه برون رفت از مخمصه عملکردی را می‌دانند ولی ترجیح می‌دهند بجای اظهار نظر سکوت را اختیار کنند. 8- ترویج نفاق سازمانی وقتی نفاق، استراتژی کسب رضایت مافوق قرار گیرد جو بدبینی و بی اعتمادی رشد و نمو می‌کند و افراد تلاش می‌کنند صرفاً کارهای روز مره خود را انجام داده و دوراندیشی را بی عقلی تصور کنند زیرا دوراندیشی سازمانی مستلزم صداقت و ابراز عقیده آزاد سازمانی است و تبعیت محض به معنای خودکشی است، زیرا منیت مدیریتی بعضاً کوری استراتژیک به همراه دارد و زوال دفعی نه تدریجی در پی خواهد داشت. نتیجه گیری اگر سازمانی در حوزه‌ای تخصصی با کارکنان تخصصی کار می‌کند و صرف آگاهی مدیران از عرصه‌های سیاستی آن سازمان و محیط سیاسی کفایت نمی‌کند و از طرف دیگر اثر بخشی چنین سازمانی در پرتو کارکنانی با دانش تخصصی محقق می‌شود، سیاست زدگی مضر است. بنابراین انتقال نیروی انسانی و جابجایی در چنین سازمان‌هایی دشواراست و مدیران منصوب سیاسی توان فهم محیط بوروکراتیک و آرایش ائتلاف‌ها را برای حمایت از دستور کار سازمانی خود ندارند. دوم آنکه نیروی مدیریتی اثر بخش در سازمان‌های دولتی وجود داشته باشد ولی نیروهایی از بیرون تزریق شوند. چنین نوع سیاست زدگی نیز مخرب خواهد بود. سوم آنکه منصوب سیاسی نتواند از "سیاسی بودن" خود مزایایی عاید سازمان کند و در پرتو روابط بین سازمانی، خود مسیر تحقق اهداف سازمانی را تسهیل کند. در صورتی که این سه وضعیت وجود دارد، سیاست زدگی سازمان‌های دولتی استراتژی مناسبی برای دولت حاکم نیست. *استاد دانشگاه تربيت مدرس