پایگاه خبری الف 19 اسفند 1388 ساعت 10:36 http://alef.ir/vdcgyw93.ak93w4prra.html?66339 -------------------------------------------------- عنوان : مفاهيم و ابعاد جنگ نرم - 1 -------------------------------------------------- متن : اين روزها واژه اي به وفور در ادبيات كارشناسان و تحليل گران استفاده مي شود كه خواستگاه آن كودتا عليه راي اكثريت در روزهاي پس از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري اسلامي ايران است. پس از وقوع آن حوادث در همان ايام، رهبر انقلاب پس از تبين زواياي مختلف فتنه رخ داده به تبين "جنگ نرم " پرداختند. بر اساس بند 5 اصل110 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران "اعلان جنگ، صلح و بسيج نيروها " با رهبري به عنوان فرماندهي معظم كل قواست. از اين منظر ،ايشان لفظ جنگ را به كاربردند و نيز در گام اول به تشريح وظايف عناصر اصلي دخيل در اين منازعه، تحت عنوان فرماندهان و افسران جنگ نرم پرداختند. و در گام هاي بعدي بسيج عمومي در برابر اين هجمه و تبين راهبردها و راهكارها و نيز اقدامات پدافندي و آفندي (در ديدار رايزنان فرهنگي جمهوري اسلامي ايران) در دستور كار اصلي خود قرار دادند. آنچه قطعي است اگر در مرحله نخست، مفهوم ”جنگ نرم" به طور صحيح تبين نشود ، اين تحليل و تبين غلط به قطع منتج به تدبير غلط خواهد شد. در اين يادداشت به مفهوم شناسي جنگ نرم از حيث ريشه يابي لغوي خواهيم پرداخت. در اولين گام‌ها بايد دانست جنگ نرم(soft war) از دو قسم كلمه"جنگ" (War)كه خود معنا و مختصات و استاندارد خودرا داشته و نيزكلمه "نرم" (Soft)كه شابلون مختص به خود را دارد تشكيل مي شود. در مهندسي سطوح منازعات از منظر علوم راهبردي ،چهار سطح  وجود دارد. پايين ترين سطح، "سطح تاكتيك" و بالاترين سطح، "سطح استراتژيك" است. در اين مهندسي براي منازعات استراتژيك لفظ(War) به معناي "جنگ" استفاده مي شود. در مقابل سطح استراتژيك، سطح تاكتيك قرار دارد كه براي آن لفظ(‍Combat) به معناي "رزم" كاربرد دارد. سطح عملياتي سطحي است كه ميانبر سطح استراتژيك به سطح تاكتيك است كه در مهندسي منازعات از آن به (Battle ) به معناي "نبرد" ياد مي شود. آخرين سطح، سطح تاكتيك است. سطحي است در مقابل سطح عملياتي. براي آن در مهندسي منازعات لفظ(Fight) به معناي "پيكار" در نظر گرفته شده است. پس جنگ نرم منازعه اي است استراتژيك كه نظر بر بقاي براي آينده است. اين دسته بندي هر منازعه با توجه به  عاملان اصلي، وسعت ميدان منازعه، عمق ميدان، نوع تجهيزات و برد سلاح و ميزان نيروي درگير در هريك از چهار سطح اشاره شده تعريف مي شود. و اما چيستي لفظ "نرم". بايد دانست سطوح منازعات از دل مفهومي به عنوان "امنيت" (برقراري توازن بين آسيب ها (نيازها) و تهديدها (عامل خارجي) و مفهوم امنيت  مولود مفهوم قدرت است. از اين منظر دسته بندي هاي متفاوتي در حوزه قدرت شناسي وجود دارد. دسته بندي "ارگانيك" قدرت (قدرت اقتصادي، قدرت سياسي، قدرت نظامي، قدرت فرهنگي و قدرت اجتماعي) دسته بندي "سايبرنتيك" قدرت ( قدرت انر‍‍ژي) و قدرت سايبرنتيك (شبكه عصبي اطلاعات) و دسته بندي براساس "شدت و صلابت" ( قدرت سخت، قدرت نيمه سخت و قدرت نرم) از عمده ترين و متداول ترين دسته بندي هاي امروز قدرت هستند. در گام اول با توجه به دسته بندي هاي گوناگون و متعدد در تعريف "فرهنگ"بايد دانست از حيث "قدرت فرهنگ استراتژيك"، با ريشه يابي لفظ (culture)‌به معناي فرهنگ به كلمه (agriculture ) به معناي كشاورزي بر خورده مي شودكه از اين منظر قدرت و امنيت فرهنگي آن موارديست كه در ذهن عموم كاشت، داشت و در رفتارو شيوه زندگي عموم برداشت مي شود. در گام بعد برسي قدرت از حيث صلابت و شدت الزامي است. "قدرت سخت" ، قدرت و به تبع آن منازعه‌اي است كه در آن فتح سرزمين، قدرت نظامي و عنصر اجبار و قدرت "نيمه سخت"، قدرت ومنازعه اي است كه در آن كنترل سياسي(داخلي و خارجي) و كنترل بازار اقتصادي كشور هدف، قدرت سياسي و اقتصادي و عنصر اكراه با بازي گري پاداش و تنبيه موضوعيت دارد. "قدرت نرم"، قدرتي است كه به تعبير «جوزف ناي»، قدرتي است براي رسيدن به نتايج مطلوب بدون تهديد و يا پاداش ملموس. بر اين پايه يك كشور و حاكميت مي تواند به مقاصد مورد نظر خود نايل آيد، چون كشورهاي ديگر، ارزش هاي آن را مي پذيرند و تحت تاثير پيشرفت و انديشه آن قرار ميگيرند و در نتيجه خواهان پيروي از آن مي شوند. در اين مفهوم آن چه مهم تلقي مي شود، تنظيم دستور العملي است كه ديگران را جذب كند. بنابر اين قدرت نرم، كسب آنچه مي خواهيد از طريق جذب كردن نه از طريق اجبار و يا پاداش مي باشد. در منازعات اين قدرت(نرم) كنترل قواي احساسي و توان تفكري سرمايه اجتماعي كشور هدف به وسيله اغوا و ارشاد با بازي گري حب و بغض در حوزه احساسات(قلب) و شك و يقين در حوزه تفكر (مغز) موضوعيت دارد. در  استاندارد(ctu)‌ چهارده مولفه و جبهه به چشم مي‌خورد. چهارده مولفه‌اي كه آن هنگام كه به صورت  هم افزا و هم پوشان عمل مي‌كنند، تحليل "جنگ نرم"  فوق پيچيده مي شود. چهارده حوزه اي كه با يك هماهنگي مناسب تنظيم شده، قابليت ذائقه سازي عميقي در افكار و احساسات و رفتار عموم دارند. اين چهارده مولفه و جبهه عبارتند از:    1. شبكه عصبي – فضاي مجازي (CYBER): از ديد آلوين تافلر سومين موج دگرگون كننده زندگي بشري پس از موج هاي كشاورزي و صنعتي ، موج الكترونيك و ديجيتال است. اين موج به قدري غني است كه تمامي زندگي بشر را تحت تا ثير خود قرار داده است. فضاي مجازي فرزند عصر ديجيتال، الكترو نيك و اطلاعات است. فضايي است كه كه در آن بشر مي تواند  از انجام خريدهاي روز مره خود تا انجام فعاليت هاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي و حتي نظامي –امنيتي خودارا، انجام دهد. زندگي و شيوه ي زندگي امروز و فرداي بشر، تحت تاثير فضاي مجازي به صورت جامعه مجازي است.       در اين نظرگاه فرايند هايي همچون امنيت شبكه، هك و فيلتر مربوط به قدرت سايبرنتيكي است تا جبهه سايبري قدرت نرم.       2 - رسانه(MEDIA) ارتباطات بشر براساس زبان، پيام ومخاطب صورت مي پذيرد. اساس وسيله ارتباطي بشر كه از آن به رسانه ياد مي شود نيز بر همين مبنا شكل گرفته و دسته بندي مي شود. مانند روزنامه(رسانه سرد)، تلويزيون (رسانه گرم)، راديو، تلويزيون و روزنامه(يك سويه)، اينترنت(رسانه دو سويه)، رسانه هاي رو در رو و.....    نقش حوزه رسانه در منازعه گرم انتقال پيام هاي دلخواه هر يك از طرف هاي منازعه، بسته به طرح و برنامه در نظر گرفته شده از سوي آنان، جهت ساخت افكار مخاطب تنظيم مي شود. اين تنظيم با توجه به جنس، نوع و مضوع پيام، جنس و سطح مخاطب تنظيم مي شود. بررسي سر فصل ضريب القا درچگونگي انتقال پيام به مخاطب دراين مولفه ضروريست.       3- هنر (ART) درباره هنردر منازعات، به ويژه جنگ نرم نظرات متفاوتي موجود است، از اين كه اساسا هنر نقشي ندارد تا اين كه يكي از پايه گذارن جنگ نرم تئوريزه شده "واسلاو هاول"كه بعد از كودتاي مخملين خود، رئيس جمهور چك شد ، يك هنرمند نمايش نامه نويس بوده است. آن چه مسلم است به دليل كار ويژه هنر ، يعني تبديل يك پيام به "حس" (پايين ترين ضريب القاي ممكن) كه خود منشا توليد رفتار است، نمي توان نقش آن را در حوزه جنگ نرم ناديده گرفت.         4-رفتار شناسي- رفتار سازي (PSYCHO) گرچه در ترجمه اين حوزه به فارسي اختلاف نظرهاي بنيادين وجود دارد، با اين وجود نقش اين حوزه در جنگ نرم، مطالعه عميق و ويژه در حوزه رفتار آدمي براساس شرايط دروني - محيطي و ساختن رفتار مد نظر طرف هاي درگير جنك براي مخاطب است. چنانچه برهمين اساس در دانشكده هاي مطالعات امنيت(ملي) رشته اي تخصصي تحت عنوان  PSYCHOLOGICAL OPERATION كه در ايران به عمليات رواني نام برده مي شود، تدريس مي گردد.    نقطه ثقل اين حوزه بر دو بخش "هوش هيجاني" (EQ)و "عزت نفس" است. هوش هيجاني، توانايي فرد و افراد در كنترل و مديريت احساسات و هيجانات-منشا رفتارهاي- خود (مهارت هاي زندگي اعم ازكنترل خشم، كنترل استرس،تفكر خلاق و نقادانه و...) است. در عزت نفس، مولفه هايي چون خودآگاهي، خود باوري، احترام به آداب و روسوم، سنن، اعتقادات، ارزش ها، كشور و... موضوعيت دارد. (براي اطلاع بيشتردر باره مولفه عزت نفس ملي، مطالعه استراتژي آنفولانزاي نيويوركي توصيه مي شود)       5-زبان كاربردي( LINGO) زبان مهم ترين وسيله ارتباطي است.زبان،راهبردي ترين ابزار ارتباط افراد با يكديگر ، ارتباط با گذشته به وسيله ادبيات(بانك ژنومي هر حوزه تمدني) و ارتباط با آينده به وسيله توليدات تكويني ادبياتي، است.    به طور مثال، به قطع ارتباط مردم تركيه با گذشته خودبه ويژه ادبيات، به دليل لاتيني شدن رسم الخط  ميتوان اشاره كرد. زبان مهم ترين وسيله براي انتقال مفاهيم، به ويژه مفاهيم اساسي زندگي ساز و علمي است. در اين حوزه، دستور زبان نيز ازهمين ويژگي برخوردار است. در اين خصوص مي توان به تغير و آنگلوساكسوني شدن كاربرد ضمير و شناسه هاي دوم شخص مفرد، از (شما-احترام آميز) به تو، در تعاملات كه رفتار ساز است اشاره نمود. ادامه دارد.... *kalidari@yahoo.com