پایگاه خبری الف 24 آبان 1393 ساعت 8:02 http://alef.ir/vdcg779x7ak9ty4.rpra.html?248988 -------------------------------------------------- پیشنهاد کتاب/ «مثل جوهر در آب»؛ عباس صفاری؛ نشر مروارید عنوان : دشواری‌های ساده بودن غزل آریانپور، 24 آبان 1393 -------------------------------------------------- متن : مثل جوهر در آب شاعر: عباس صفاری ناشر: مروارید، چاپ اول ۱۳۹۳ ۱۴۴ صفحه، ۷۹۰۰ تومان فروشگاه اینترنتی شهر کتاب، این کتاب را تا یک هفته پس از معرفی، با ۱۰% تخفیف ویژه عرضه می‌کند، در صورت تمایل اینجا کلیک کنید. **** عباس صفاری شصت و سه سال پیش در یزد به دنیا آمد. در جوانی برای تحصیل به خارج از کشور سفر کرد؛ اما برای همیشه ماندگار شد. او که سال‌هاست ساکن کالیفرنیای آمریکاست بیشتر عمرش را در خارج از ایران زندگی کرده، اما بااین‌حال کوشیده از فضای شعر داخل ایران دور نباشد. صفاری از اوایل دهه هفتاد به انتشار اشعارش پرداخت. کتاب نخست او با عنوان «در ملتقای دست و سیب» درابتدای دهه هفتاد (نود میلادی) در کالیفرنیادر منتشر شد و در همان گام نخست جایزه بهترین مجموعه شعر منتشرشده خارج کشور را از آن خود کرد. در ایران با مجموعه شعر «دوربین قدیمی و اشعار دیگر» اعلام حضور می‌کند و ازقضا این بار نیز اشعار او از جایزه بی‌نصیب نمی‌ماند و جایزه شعر امروز ایران (کارنامه) را به خود اختصاص می‌دهد. از عباس صفاری قریب به پنج مجموعه شعر و سه کتاب ترجمه شعر سرایندگان کهن مشرق زمین منتشر شده است. اغلب آثار صفاری توسط نشر مروارید منتشر و بارها نیز تجدید چاپ شده‌اند؛ حتی در زمانی که کتاب‌های شعر از اقبال کنونی در میان مخاطبان برخوردار نبوده‌اند. از این رو صفاری با وجود دوری از ایران به یکی از شاعران تأثیرگذار بعد از انقلاب بدل شده است. صفاری در اشعار خود از زبانی ساده که گاه از زبانی محاوره‌ای برخوردار است بهره فراوان می‌گیرد و سهم به سزایی در به‌کارگیری و رواج این ویژگی در شعر سال‌های اخیر داشته است. شعرهای عباس صفاری تاکنون به چندین زبان ازجمله انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، اسپانیائی، عربی و کردی ترجمه شده است. گفتنی است شعر بلند هبوط سروده او به زبان انگلیسی ترجمه شده و چندین سال از کتب درسی رشته ادبیات دانشگاه در آمریکا بود. با چنین مقدمه‌ای باید اذعان داشت که انتشار کتاب تازه‌ای از عباس صفاری در فضای شعر یک اتفاق محسوب می‌شود. چون «جوهر در آب» که در بهار ۱۳۹۳ به همت نشر مروارید وارد بازار شده است. او با وسواس شعر می‌سراید و شاعر کم کاری است و کیفیت را بر کمیت مقدم می‌شمارد. از این رو هر چهار پنج سال یک‌بار یک مجموعه شعر منتشر می‌کند. اشعار عباس صفاری علاقه‌مندان خاص خود را دارد به‌خصوص این‌که برای هم‌نسلانش، شعر او با خاطره ترانه‌هایی که برای خوانندگان جدی و متفاوت آن روزگار همانند فرهاد، گیتی پاشایی و ... سروده پیوند خورده است. این کتاب دربرگیرنده ۶۹ شعر از سروده‌های صفاری در شش سال اخیر است. سادگی زبان کماکان مهم‌ترین ویژگی اشعار تازه صفاری است، هرچند به نظر می‌رسد، او با زبان محاوره در اشعارش کمی فاصله گرفته است. سادگی زبان اگرچه این امکان را فراهم می‌سازد که مخاطب بدون دشواری این اشعار را بخواند، اما این خوانش الزاماً به معنای درک محتوای اشعار نیست، به‌خصوص که در شعر صفاری تصاویر خاص، به‌کارگیری تمثیلی اشیاء ساده و دم دست و گاه پاره‌ای ارجاعات بینامتنی وجود دارد که بر غنای اثر افزوده و درک آن‌ها را از سادگی فراتر می‌برد: «بوکافسکی هم مثل من شرقی‌/ زمانی می‌پنداشت دنیا محل گذر است/ و تلخ‌تر از زهرش می‌گذرد/ اما وقتی به چشم خود دید شاهدان عهد شبابش از زن و مرد در اقساط عقب‌افتاده گم شدند/ در حیاط خانه‌ای کوچک / که آن‌سوی سن پدرو خریده بود/ به شان پن اعتراف کرد که دنیا محل شکفتنی کوتاه و پژمردنی طولانی است» صفاری در «مثل جوهر در آب» همچون دیگر مجموعه اشعارش، از واژه‌های آشنا و حتی مستعمل به‌کرات استفاده کرده است. هنر او در این است که این واژه‌های آشنا را در موقعیت و بافت زبانی‌ای استفاده می‌کند که بدان‌ها تازگی و طراوت بسیار می‌‌بخشد. کلماتی چون دریا، آسمان، ایستگاه، باران و ازاین‌دست در این مجموعه شعر نیز دیده می‌شوند، بی‌آنکه دم دست بودن آن‌ها به دم‌دستی شدن شعر او بیانجامد. او در اشعار خود بازی‌های زبانی را نیز فراموش نمی‌کند. مهم‌تر از همه اینکه از واژه‌هایی ساده برای این منظور استفاده می‌کند. از دیگر سو در شعر او عناصری را شاهد هستیم که از فرهنگ‌های گوناگون وام گرفته و به مدد آن‌ها افق معنایی پیش روی خواننده فارسی‌زبان را وسعت می‌دهد و یا با بخشیدن صفتی آشنا که از فرهنگ و تاریخ یا زندگی ایرانی گرفته شده آن‌ها را آشنایی‌زدایی می‌کند. «کالبد آدمی بی‌تردید/ شاهکار آفرینش است هنوز/ اگرچه روحش همیشه خرده‌شیشه داشته است/ این را من می‌دانم/ و فریدا کالو که کفران نعمتش کفرم را درنمی‌آورد/ و حق می‌دهم به او/ که قصابی کند در هر تابلو/ چشم و ابروی قاجاری/ و تن تابناکش تا لب گور» سخن آخر اینکه جریان ساده نویسی در شعر معاصر در کنار محاسنش، مضراتی نیز برای شعر معاصر داشته؛ هر نابلدی با منتسب کردن خویش بدین جریان شاعر نمایی می‎کند. شعر عباس صفاری از آن رو دارای اهمیت است که نشان می دهد، ساده نویسی در شعر نه تنها ساده نیست که بسیار دشوار نیز هست!