پایگاه خبری الف 21 مرداد 1396 ساعت 7:08 http://alef.ir/vdcc0xqpm2bqxo8.ala2.html?500947 -------------------------------------------------- عنوان : جام برجام بخش تعاملی الف - حمید مقیمی -------------------------------------------------- متن : سخن ها در باره توافق هسته ای که بعدا به برجام معروف شد، سال ها است که ادامه دارد، در فصل اول و تا پیش از دولت یازدهم، مذاکرات طولانی و ادامه داری در جریان بود که منجر به یافتن نقاط مشترک کافی نشد، اما آقای روحانی که حل این مساله را در شعارهای انتخاباتی مورد تاکید قرار داده بود با عزمی جزم برای رفع مشکل قدم برداشت. وی با تدارک تیم جدید مذاکره کننده در نهایت به توافقی رسید که برجام نامیده شد. از پیش از توافق، برخی مخالفان سیاسی تحقق آن را ناممکن و بعد ماهیتش را کاغذی (بی اثر) دانستند، بعد گفتند عمر آن به چندماه نمی رسد، بعد شروع کردند به ایراد گرفتن که اگر تحریم ها برداشته شده چرا سوئیفت درست عمل نمی کند چرا انتقال پول انجام نمی شود. وقتی چند هواپیمای برجامی به سمت ایران پرواز کرد، گفتند که دست دوم و مشکل دار است و بعد تولید داخل چه می شود؟ چرا سرمایه ما باید در خارج خرج شود و... به هر حال از جناح مقابل و مخالف سیاسی، مخالفت عجیب نیست اما چند نکته جای تعجب و بلکه تاسف دارد. اول این که در هر جامعه سالمی وجود مخالف و منتقد طبیعی و بلکه لازم است، مسائل سیاه و سفید نیستند و نظرات متفاوت، در همه سطوح تصمیم گیری هم شور و مشورت وجود دارد و نظر اکثریت ملاک عمل قرار می گیرد. مثلا در مجلس شورای اسلامی درباره طرح یا لایحه ای بحث های جدی انجام می شود و چه بسا طرحی با 50 درصد + 1 رای تصویب شود اما وقتی مراحل قانونی را طی کرد به قانون تبدیل شده و برای همه از جمله مخالفان دیروز آن لازم الاجراست. اگر هم نقص یا اصلاحی لازم باشد، باید از مسیر قانونی تعیین شده صورت گیرد. در مورد برجام هم همه مسیرها از بحث های بسیار تند و تیز و بی سابقه در موضوع هسته ای در رسانه های مختلف گرفته تا کارشناسی تیمی متبحر و متخصص شناخته شده در امور سیاسی و هسته ای، از مدیریت رئیس جمهور به عنوان نماینده مردم و کسی که وعده حل مساله را داده و از نظارت عالی رهبری و در نهایت تصویب مجلس شورای اسلامی، اما ملاحظه می شود که عده ای همچنان از مبنا به برجام می تازند و با بغض و نفرین به آن نگاه می کنند، گویی یا باید حرف آن ها باشد یا هیچ نباشد. کدام کشور را سراغ دارید که وقتی موضوعی همه سلسله مراتب قانونی خود را طی کرد، باز هم مخالفان به جای تمکین به قانون در جهت قوام وحدت ملی و تقویت یک تصمیم جمعی، عملا در جهت مقابل گام بردارند و هر روز تلاش کنند مسئولان را ناتوان و بعضا فریب خورده نشان دهند و تاسف بارتر این که این جنگ و آتش فشانی سیاسی را به داخل مردم ببرند. باید توجه کرد که نفی اصل برجام در حقیقت نفی یک توافق نامه یا معاهده نیست بلکه نفی یک تصمیم ملی، نفی سلسله مراتب قانونی و اجرایی کشور و نفی تمامی تلاش هایی است که با انتخاب مردم در جهت حل موضوع هسته ای صورت گرفته است.  در جامعه ای که برمبنای خواست مردم (مردمسالاری) و براساس عقلانیت حرکت می کند، رای مردم نشان دهنده خواست و جهت گیری آن ها از بین انتخاب های موجود است. آن ها نمایندگان مجلس، اعضای شورای شهر، رئیس جمهور و خبرگان رهبری را تعیین می کنند و مسئولیت قانون گذاری، نظارت بر شهر، مدیریت کشور و نهاد رهبری را بر عهده آنان می گذارند. اما گاهی گروه های سیاسی که در اقلیت قرار گرفته اند، به جای کمک به مدیریت کلان کشور و همزمان بررسی علل عدم موفقیت و عدم اقبال اکثریت مردم به خود و تلاش برای جلب نظر آن ها در انتخابات بعدی، سهم خواهی می کنند و قصدشان آزار طرف مقابل و تحقیر آن ها است تا از این راه ایشان را از چشم مردم انداخته و مردم را به افشاگری و ناتوان نشان دادن جناح حاکم به سمت خود جلب کنند. این کار اگر چه می تواند تاثیرگذار باشد ولی بازنده اصلی آن در نهایت کل کشور و مردم خواهند بود چرا که نخبگان جامعه به جای آن که تلاش کنند با نمره بهتر، با تحقیق و پژوهش و یافتن راه های بهتر از رقیب خود سبقت بگیرند و به این ترتیب یک یا چندین پله مدیریت بالاتری را به نمایش بگذارند، می خواهند تا با تخریب و کند کردن ماشین طرف مقابل پیروز میدان باشند، این امر یعنی درجا زدن، یعنی امید مردم را نا امید کردن و جامعه را از پویش و نشاط انداختن. این گروه ها شروع به بمباران مردم با خبرهای نا امید کننده و تلخ کردن کام آن ها می کنند. در حالی که وقتی براساس تفکیک قوا، کار نظارت بر عهده مجلس گذاشته شده، کار پیشگیری از جرم و مجازت بر عهده قوه قضاییه در عین حال نهادهای مختلف محاسباتی و نظارتی در قانون پیش بینی شده و برای همه این ها هزینه های گزافی انجام شده است، راه صحیح جهت تقویت همین نظامات موجود است تا آن ها به وظیفه قانونی خود عمل کنند. مثلا در موضوع هواپیماها که چندی در کشور مورد چالش زیاد واقع شده بود، از شبهه در نوع خرید و قرارداد و کیفیت و دست اول یا دوم بودن و ... به جای بردن آن به میان مردم کوچه و بازار در حالی که ایشان تخصصی در انواع قرارداد، کنترل کیفی هواپیما، تفاوت ماهوی نو یا دست دوم بودن و ... ندارند، رسانه ها از نمایندگان مربوطه می خواستند تا با دعوت از وزیر شبهات موجود را سوال کنند؟  چرا ما که به درستی به فرهنگ خود می بالیم، باید در حق خود متفرق و دشمنان ما در باطل خویش متحد باشند؟ چرا باید برخی گروه های ما به جای دلسوزی که بوی خوش آن کاملا پیداست، با نفرت و تندی و خشونت صرفا به دنبال آن باشند که چطور و به چه بهانه ای می توانند حریف سیاسی خود را از پای درآورند؟ در موضوع برجام هم رقیب اگر بتواند بی تردید به دنبال بدعهدی می گردد چرا که از قدیم ما گفته ایم: نیش عقرب نه از ره کین است، مقتضای طبیعتش این است. طبیعت دشمنان ما چنین اقتضا می کند، اما آنچه ایشان را نا امید و ناتوان می سازد، اتحاد مردم، اتفاق نظر و انسجام درونی است. اگر ما به رای مردم، منتخبان مردم و نظامات سیاسی و قانونی کشور بهایی ندهیم، چگونه انتظار داریم که دشمن ما به آن ها بها بدهد؟ مگر نگفته اند که احترام امام زاده به متولی آن است. اگر خود ما احترام خودمان را نگه نداریم چه توقعی از بیگانگان باید داشت؟ متاسفانه کسانی که بی مهابا به برجام می تازند و شبیه به ترامپ، دنبال پیدا کردن بهانه و مستمسکی برای اثبات نقض تعهد طرف مقابل و پاره کردن آن هستند، هرگز نتوانسته اند جایگزینی برای آن معرفی کنند. نتوانسته اند پیشنهادی برای تعامل با دنیا بدهند که قابل اجرا و مقبول باشد، هشت سال در دولت های نهم و دهم فرصت داشتند تا آن گونه که می خواهند کاری کارستان کنند که نتوانستند، حالا که رقیب توانسته در همین حد موفق شود، چرا باید این دست آوردی را که توسط مدیران پرورش یافته در فضای انقلاب به ثمر نشسته به هر بهانه بکوبیم؟ آیا بهتر نیست که به جای کوبیدن متحد و یک صدا خواستار حقوقی باشیم که در آن برای ما به رسمیت شناخته شده؟